هوش عاطفی ، مفهومی زیبا و هیجان انگیز
امروزه شاهد دگرگونی های عمیقی در محتوای تفکر مدیریت و روش های به کار گیری از آن در فعالیت سازمان ها هستیم. در این شرایط، تلاش برای بهبود و توسعه مستمر ظرفیت ها و توانمندی های مدیران و کارکنانی که در خدمت ارتقاء مستمر و بهره وری سازمان ها هستند امری اجتناب ناپذیر است. در حقیقت، کشف استعدادها و نیروهای خارق العاده نهفته در منابع انسانی و همچنین استخراج، به کارگیری، تجدید مکرر، بهبود و توسعه نیروهای انسانی، هنر مدیریت و اصلی ترین مسئولیت هر مدیری است. پرورش توانایی ها و گسترش مهارت های یک مدیر، لازمه موفقیت های او و در نتیجه افزایش کارایی سازمان است. یکی از بهترین روش های افزایش کارآیی سازمان است. یکی از بهترین روش های افزایش مهارت های انسانی و ادراکی مدیر و تسهیل شیوه رهبری وی، توجه به هوش هیجانی EI و تقویت ان است.
براین اساس، هوض هیجانی یکی از ارکان اساسی بالابردن توانمندی های رهبران و مدیران است. از دیدگاه کلی، در صورت بالارفتن هوش هیجانی با استفاده از یک برنامه ریزی منسجم میتوان به قله بالاتری از عملکرد و کسب جایگاهی ممتاز در بین سازمانها دست یافت.
ارائه درگاه پرداخت بانکی برای مدیران سایت ها ، فروشگاه ها توسط ePayBank.ir
iهوش هیجانی از اوایل دهه 90 میلادی برای بیان کیفیت و درک احساس افراد، همدردی با احساس دیگران و ارتباط بین بالارفتن هیجانات افراد با بهبود زندگی کاری، با طرح های سالووی بیان شد و در کنار مفهوم بهره هوشی IQ قرار گرفت. هوش عاطفی و هوش منطقی رو در روی هم نیستند و دانشمندان به دنبال این هستند که بدانند این دو پدیده چگونه یکدیگر را تکمیل می کنند، اما به هر حال اکنون دانشمندان عموما هوش منطقی را بیست درصد و هوش عاطفی را هشتاد درصد در کامیابی انسان ها موثر می دانند، همچنین خطرپذیری ( ریسک ) که نقش مهمی در کامیابی شغلی و بازرگانی دارد نیز از ویژگی های هوش هیجانی به شمار می رود.
انواع هوش
دکتر هاروارد کاردنر، در کتاب خود ، چهارچوب های ذهن، برای تعریف هوش، آن را به 7 دسته تقسیم می کند:
- هوش زبانی: توانایی بیان افکار از طریق صحبت کردن یا نوشتن
- هوش منطقی / ریاضی : توانایی کار کردن با اعداد و استدلال منطقی
- هوش فضایی ( تجسمی ) : توانایی درک و تجسم تصاویر ذهنی و خلق فضایی آنها از نو. هنرمندان، دانشمندان و سازندگان بناها، مهندسان و معماران، از این گروه اند
- هوش موسیقیایی : توانایی شنیدن و از نو نواختن آهنگ و آوایی با ریتم.
- هوش جنبشی: توانایی کنترل حرکات مختلف جسم، ورزشکاران و بازیگرها از هوش جنبشی برخوردارند
- هوش ارتباطی: توانایی ایجاد ارتباطی سهل با دیگران، هوش درون فردی یا توانایی درک خود درون. این گونه افراد به خوبی احساسات و عواطف خود را شناسایی کرده و از نقاط ضعف و قدرت خود کاملا آگاه هستند
- هوش عاطفی: شامل انگیزه های شخصی، همدلی، مقاومت، شور و هیجان، خودسازمان دهی و نیکوکاری است.
روان شناسان در قلمرو فعالیت های پژوهشی خود علاوه بر تقسیم بندی فوق، به انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور کلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تقسیم کرده اند ( ری زل، 1992):
- هوش انتزاعی : منظور توانایی درک و حل مسائل از طریق نمادهای کلامی و ریاضی است
- هوش عینی: منظور توانایی درک و حل مسائل از طریق دستکاری و به کار گیری اشیاء است.
- هوش اجتماعی: منظور توانایی درک و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنها است.
هوش فرهنگی نیز یکی دیگر از زیرمجموعه های هوش است که به عنوان بحثی جدید در سال های اخیر مطرح گردیده است. منظور از هوش فرهنگی، توانایی درک قضاوت ارزش ها، باورها، هنجارها و عادت های فردی و جمعی است.
مقایسه هوش منطقی با هوش هیجانی
هوش و استعداد تحصیلی IQ و هوش هیجانی EQ ضد یکدیگر نیستند، بلکه فقط با هم تفاوت دارند. عقل و هوش منطقی به قدرت استدلال کمک می کند، اما توانایی پیش بینی پیامدهای تصمیم گیری، فقط از هوش عاطفی – هیجانی بر می آید. یکی از امتیازات EQ به IQ، بعد اکتسابی بودن آن است که قابل یادگیری، تکامل، بهبود و اصلاح است. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که از طریق هوش منطقی میتوان رابطه ای را آغاز کرد، اما دوام آوردن ان به هوش هیجانی بستگی دارد، برای مثال از طریق هوش منطقی میتوان به استخدام درامد، اما تنها از طریق هوش هیجانی، میتوان در شرکتی دوام آورد، رشد کرد و به کسب درآمد و مقام های بالا رسید.
جک بلوک، روان شناس دانشگاه کالیفرنیا، به مقایسه افرادی که دارای بهره هوشی بالا و افرادی که دارای استعدادهای عاطفی چشمگیری هستند، پرداخته و تفاوت های انها را مورد بررسی قرار داده است. افراد دارای ضریب هوشی بالا نسبت به افراد دارای تمایلات عاطفی بالا تفاوت های قابل توجهی دارند. افراد دارای بهره هوشی بالا ( یعنی کاملا فاقد هوش هیجانی )، تقریبا تصویر اغراق آمیزی از روشنفکرانی هستند که در قلمرو ذهن استادند، اما در دنیای فردی ناکارآمد! تیم رخ های آماری مردان و زنان در این خصوص تاحدی متفاوت است. مرد دارای بهره هوشی بالا بلندپرواز، مولد، قابل پیش بینی و سرسخت است و در بند علاقه های فردی خود نیتس. او همچنین عیب جو و فخر فروش، مشکل پسند و از نظر عاطفی سرد و بی روح است. برعکس مردانی که از نظر هوش هیجانی بالا هستند، از نظر اجتماعی متوازن، خوش برخورد و بشاش هستند و در مقابل افکار نگران کننده یا ترسناک مقاوم اند. آنان در زمینه خدمت به مردم یا حل مشکلات، قبول مسئولیت و برخورداری از دیدگاهی اخلاقی، ظرفیتی قابل توجه دارند و به ارتباط خود با دیگران توجه نشان می دهند.
زنان دارای ضریب هوشی بالا از اتکا به نقش هوشمندانه ای که از آنان انتظار می رود، برخوردارند، تفکرت خود را به راحتی مطرح می کنند و برای موضوع های ذهنی ارزش قائل اند و طیف گسترده ای از علاقه های ذهنی و زیبایی شناختی دارند. آنان همچنین درون نگر، مستعد ابتلا به اضطراب، فرورفتن در خیالها و دارای احساس گناه هستند و در ابراز آشکار خشم خود، درنگ می کنند. برعکس زنان دارای هوش هیجانی سرشار ، با جرات هستند و احساس های خود را مستقیم بروز می دهند و درباره خودشان احساس مثبتی دارند و زندگی برای آنان سرشار از معناست.
هوش هیجانی Emotional Intelligence نوعی فراتوانایی است که مشخص می کند چگونه میتوانی از سایر مهارت های خود از جمله بهره هوشی به بهترین صورت استفاده کنیم. سالوی و مایر نخستین تعریف رسمی از هوش هیجانی را در سال 1990 بدین صورت منتشر کردند، توانایی شناسایی هیجانهای خود و دیگران، تمایز بین آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و رفتار فرد.
گولمن هوش هیجانی را چنین توصیف می کند : هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خوشتن، استفاده از ان برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی، توانایی اداره مطلوب خلق و خو و وضع روانی و کنترل تکانش هاست. هوش هیجانی عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم حسی ( آگاهی از احساسات افراد پیرامون )، مهارت اجتماعی ( رفتار مناسب با مردم و کنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت انان ) از دیگر جنبه های هوش هیجانی است.
هوش هیجانی، ابعاد شخصی، هیجانی، اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبه های شناختی ان در عملکردهای روزانه موثرند، مخاطب قرار می دهد. هوش هیجانی با عواملی چون توانایی درک خود و دیگران ( خودشناسی و دیگر شناسی)، ارتباط مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند عملیاتی دارد. به عبارت دیگر، هوش هیجانی پیش بینی موفقیت های فرد را میسر می کند و به طور کلی توانایی های شخص را برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات جهان در جهان می سنجد.
پیتر سالوی (1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کنند:
- شناخت حالات هیجانیک، یعنی خودآگاهی
- اداره کردن هیجان ها، یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب
- خودانگیزی، یعنی کنترل تکانش ها، تاخیر در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
- تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی
- برقراری رابطه با دیگران
- هوش اجتماعی (18)
- کشف استعداد (10)