استارتاپ یا شرکت نوپا چیست؟
بحث های زیادی درباره راه اندازی کسب و کار، کارآفرینی و استارتاپ ها در حال جریان است. به این دلیل که موضوع استارتاپ ها، مفهوم جدیدی است و ممکن است بسیاری با معنای با معنای درست آن آشنایی نداشته باشند. در این نوشته تلاش خواهم کرد تا تعریف جامعی را براساس منابع مهم این حوزه، ارائه کنم.
ارایه درگاه پرداخت بانکی ePayBank.ir برای استارتاپ های جدید در فضای اینترنتی کسب و کار
اگر میخواهید ترافیک و بازدید برای استارتاپ خود داشته باشید در سایت آگهی MyCityAd.ir عضو شوید
برای اینکه بفهمیم استارتاپ چیست، بهتر است ابتدا بفهمیم استارتاپ چه چیزهایی نیست:
- استارتاپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست.
- یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارتاپ نیست.
- استارتاپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست.
براساس تعاریف مختلف از نویسندگان و محققان این حوزه، مانند آقای استیو بلنک، ارزک ریس و کتاب ها و منابع متنوع، بهترین و جامعترین تعریفی را که برای یک استارتاپ میتوان ارائه کرد. به نظر من، این است:
استارتاپ یک سازمان موقت است که با هدف یافتن یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاس پذیر بوجود آمده است.
سازمان :
منظور از سازمان هر نوع مجموعه ایی از افراد ( یا حتی یک نفره )، ابزارها و روابط بین آنهاست، چه به صورت شرکت ثبت شده باشد چه نشده باشد. چه دفترکار داشته باشد چه در زیرزمین خانه قرار داشته باشد.
موقت :
یعنی استارتاپ 10 ساله معنی ندارد. کار یک استارتاپ یافتن سریع مدل کسب و کار مناسب طبق تعریف بالا، در کمترین زمان ممکن است. سرعت و زمان عوامل مهمی در موفقیت یک استارتاپ هستند. هر چه دیرتر مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند شانس اینکه رقبایش زودتر به نتیجه برسند و همچنین صبر، حوصله، انرژی و توان مالی گرداننده یا گردانندگان آن به سر رسد، بیشتر است.
یافتن :
این کلمه مهمی در این تعریف است. یک استارتاپ، برای یافتن هدفش در حال جستجو است. همواره در حال پژوهش و توسعه است و باید بتواند مدل کسب و کار مورد نظر را کشف کند و تکرارپذیر و مقیاس پذیر بودن آن را برای خود به اثبات برساند.
عدم قطعیت:
یک عبارت مهم دیگر نهفته در تعریف استارتاپ ها، عدم قطعیت است. در واقع شما به عنوان یک استارتاپ، دقیقا نمی دانید که کدام روش جواب می دهد و کدام جواب نمی دهد. شما به عنوان یک استارتاپ مطمئن نیستید که پاسخ درست کدام است. در گفتار عامیانه، استارتاپ ها، نمی دانند چکار دارند می کنند در نتیجه شما و هم تیمی های شما باید افرادی باشند که با گام نهادن در وادی های ناشناخته و آزمایش و خطا، شکست خوردن و رد شدن، مشکل و ترسی ندشاته باشند.
مدل کسب و کار ( Business Model ) :
مجموعه ای از روش ها و راهکارهایی است که یک شرکت، بنگاه یا سازمان برای ایجاد، ارائه و بدست آوردن ارزش ( اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … ) بکار می برد که با طرح کسب و کار ( Business Plan ) نباید اشتباه گرفته شود.
تکرارپذیر :
یعنی اینکه آن مدل کسب و کار که با هدف درآمدزایی ایجاد شده است را بتوان بارها و بارها تکرار کرد و به ازای هر تکرار، درآمد افزایش پیدا کند. یعنی در کلام ساده تر، بتوان محصول یا خدمت ارائه شده را تولید انبوه کرد.
مقیاس پذیر :
یعنی اینکه بتوان آن مدل کسب و کار را در آینده با افزایش منابع مالی، نیروی انسانی و … توسعه داد و روش های ایجاد، ارائه و کسب ارزش را بهتر ، سریعتر و بیشتر کرد.
تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسب و کار، با خود، امکان رشد را به همراه خواهند اورد. بنابراین، هدف یک استارتاپ، رشد سریع است. این دو مفهوم مهم هستند که سودآوری و ثروت مند شدن را برای شما به ارمغان می آورند.
برای درک بهتر این دو به این مثال در دنیای غیر استارتاپی توجه کنید:
آبمیوه فروشی دوره گرد را در نظر بگیرید که بر روی چرخ دستی اش آبمیوه می فروشد. او باید صبح میوه ها را بخرد، آن ها را بشوید، در چرخش قرار دهد و کوچه به کوچه مسافت های طولانی را طی کند، داد بزند بلکه مشتریان به سراغش بیایند. سپس به درخواست هر یک مشتری، با آبمیوه گیر دستی، آب میوه دلخواه او را انجام دهد و دستمزدش را طلب کند. این آبمیوه فروش دوره گرد برای اینکه کسب و کارش را از دست ندهد، هر روز باید همه این کارهای خسته کننده را تکرار کند. اگر چند روزی هم مثلا به دلیل مریضی نتواند از خانه بیرون بیاید، آن روزها درآمدی نخواهد داشت.
حال اگر این آبمیوه فروش بتواند میوه های زیادی را یکجا خریداری و نگه داری کند، به جای آبمیوه گیر دستی از آبمیوه گیر برقی استفاده کند، و به جای یک چرخ، چندین چرخ داشته باشد و افرادی را استخدام کند که چرخ ها را در مناطق مختلف شهر بگردانند و آبمیوه بفروشند، میتواند خود، برکارها مدیریت کند و پولها را جمع آوری کند. دستمزد کارگرانش را بدهد و سود خودش را بردارد. حال اگر هر چند روز هم از خانه بیرون نیاید، کسب و کارش از بین نخواهد رفت و همه آن روزها درآمدش سرجایش باقی است.
حال این را با یک کارخانه آبمیوه گیری صنعتی مقایسه کنید که همه چیز اتوماتیک است و میزان تولید و اندازه بازار آن بسیار بسیار بزرگتر است.
یک مثال مرتبط برای دنیای استارتاپی :
یکی از آشناترین مثالهایی که میتوان برای مفاهیم تکرارپذیری و مقیاس پذیری در دنیای استارتاپ ها زد، فیس بوک در ماه ها و سال های اولش است. مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک، فیسبوک را از خوابگاه دانشگاهش ( هاروارد ) شروع کرد. این وب سایت، در ابتدا توسط دانشجویان همکلاسی اش مورد توجه قرار گرفت و سپس دانشجویان دانشگاه های دیگر به آن پیوستند. در حالی که تنها یک وب سایت بود. روز به روز به کاربرانش اضافه می شد. مارک زاکربرگ به همراه همکارانش در ماه ها و سالهای ابتدایی فیسبوک، واقعا نمی دانستند که میخواهند چکار کنند و سرنوشت این کارشان به کجا خواهد کسید. آنها در ابتدا مدل درآمد زایی نداشتند و نمی دانستند چگونه باید از وب سایتی با این همه کاربر پول در بیاورند. تا اینکه در سال 2004 زاکربرگ دانشگاه را رها کرد و به همراه دوستانش به سیلیکان ولی نقل مکان کرد تا تمام وقت و انرژی اش را بر روی توسعه فیس بوک بگذارد. آنها به شدت به دنبال مدل درآمد زایی بودند که اولین چیزی که به ذهنشان رسید تبلیغات آنلاین بود.
جایگاه نوآوری در استارتاپ ها :
استارتاپ ها، معمولا حول ایده های نوآورانه و خلاقانه بنا می شوند. در واقع فرد یا افرادی خوشفکر، ا ایده های نو، در جستجوی روش هایی برای کسب درآمد از آن ایده و تولید انبوه محصولات یا خدمات مبتنی بر آن ایده هستند. نوآوری در استارتاپ ها به شکل نوآوری در بازار یا نوآوری در محصولات و خدمات خود را نشان می دهد.
براساس تعریف بالا، میتوان به شرح زیر تعدادی از باورهای نادرست را اصلاح کرد:
یک ) هر استارتاپی لازم نیست حتما در حوزه کامپیوتر و اینترنت باشد. دلیل اینکه اغلب سرو صدا ها درباره استارتاپ از این حوزه بلند می شود 2 دلیل مهم است:
- روز به روز هزینه سخت افزار، نرم افزار و زیرساخت های لازم برای راه اندازی کسب و کار در این حوزه کاهش می یابد و در نتیجه با کمترین سرمایه ها، میتوان شروع به کار کرد.
- در بسیاری از کسب و کارهای این حوزه اغلب با مهیا کردن بسترهایی که بتوان در آنها تعداد کاربران، تعداد پردازنده ها، میزان حافظه دائمی و موقت، پهنای باند و … را افزایش دادف میتوان به تکرارپذیری و مقیاس پذیری دست پیدا کرد.
دو)هر وب سایت یا اپ موبایل، لزوما نمیتواند با تعریف استارتاپ جور در بیاید. در واقع این طور باید گفت که بیزنس پشت آن وب سایت مهم است که اگر به دنبال یافتن یک بیزنس- مدل تکرارپذیر و مقیاس پذیر با هدف رشد سریع است، جزو تعریف استارتاپ قرار خواهد گرفت.
سه) کسب و کارهای کوچک، لزوما استارتاپ نیستند. مثلا یک پیتزافروشی محلی که سالهاست ساندویچ و پیتزا را به یک روش تثبیت شده ی قبلی می فروشد و مشتریان و درآمدش در حال افزایش است، استارتاپ نیست. چرا که صاحبان آن از ابتدا مدل کسب و کار خود را براساس تجربیات و مدلهای موجود قبلی انتخاب کرده اند ( پیتزا فروشی ) و تقریبا با دید باز و خیال مطمئن تری نسبت به آینده، آن پیتزا فروشی را راه اندازی کرده اند.
طرز فکر استارتاپی :
از آنجایی که همواره شرکت های بزرگ و جا افتاده، توسط شرکت های نوپا مورد تهدید قرار می گیرد و اغلب از بین می روند، این شرکت های بزرگ به محض اینکه خود را در معرض خطر ببینند، تلاش می کنند تا جلوی خطر را با راه اندازی یک واحد جدید در درون یا بیرون مجموعه خود بگیرند. از آنجاییکه معمولا، واحدهای کوچکتر، چابک تر از سازمان ها و شرکت های بزرگ هستند، این راه، راه مناسبی خواهد بود تا این غول های بزرگ بتوانند اینترسی بالا و تنبلی خود را به کمک واحدهای کوچک و چابک، کمتر کنند.
به همین دلیل، اغلب شرکت های بزرگ، به این نوع طرز فکر فکر استارتاپی پرو بال می دهند و کارکنانشان را تشویق می کنند مانند اعضای یک تیم استارتاپی کار و فکر کنند.