اعتراض به آراء دادگاه

بخش چهارم ـ اعتراض به آراء‬

فصل اول ـ کلیات‬

ماده‪۴٢۶‬ـ دادگاه تجدیدنظر استان مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست‬ تجدیدنظر از کلیه آراء غیرقطعی کیفری است جز در مواردیکه در صلاحیت دیوان عالی‬ کشور باشد‪ .‬دادگاه تجدیدنظر استان در مرکز هر استان‪ ،‬با حضور رئیس یا دادرس‬ علی البدل و عضویت دو مستشار تشکیل میشود‪.‬‬

ماده‪۴٢٧‬ـ آراء دادگاههای کیفری جز در موارد زیر که قطعی محسوب میشود‪،‬‬ حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر استان همان حوزه قضائی قابل تجدیدنظر و یا در دیوان‬ عالی کشور قابل فرجام است‪:‬‬

الف ـ جرائم تعزیری درجه هشت باشد‪.‬‬

ب ـ جرائم مستلزم پرداخت دیه یا ارش‪ ،‬درصورتیکه میزان یا جمع آنها کمتر از‬ یک دهم دیه کامل باشد‪.‬‬

تبصره‪١‬ـ در مورد مجازاتهای جایگزین حبس‪ ،‬معیار قابلیت تجدیدنظر‪ ،‬همان‬ مجازات قانونی اولیه است‪.‬‬

تبصره‪٢‬ـ آراء قابل تجدیدنظر‪ ،‬اعم از محکومیت‪ ،‬برائت‪ ،‬یا قرارهای منع و موقوفی‬ تعقیب‪ ،‬اناطه و تعویق صدور حکم است‪ .‬قرار رد درخواست واخواهی یا تجدیدنظرخواهی‪،‬‬ درصورتی مشمول این حکم است که رأی راجع به اصل دعوی‪ ،‬قابل تجدیدنظرخواهی باشد‪.‬‬

ماده‪۴٢٨‬ـ آراء صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات‪ ،‬قطع‬ عضو‪ ،‬حبس ابد و یا تعزیر درجه چهار و بالاتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت‬ جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنی‪‬علیه یا بیش از آن است و آراء صادره‬ درباره جرائم سیاسی و مطبوعاتی‪ ،‬قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است‪.‬‬

ماده‪۴٢٩‬ـ در مواردی که رأی دادگاه توأم با محکومیت به پرداخت دیه‪ ،‬ارش یا‬ ضرر و زیان است‪ ،‬هرگاه یکی از جنبههای مزبور قابل تجدیدنظر یا فرجام باشد‪ ،‬جنبه های‬ دیگر رأی نیز به تبع آن‪ ،‬حسب مورد قابل تجدیدنظر یا فرجام است‪.‬‬

ماده‪۴٣٠‬ـ در صورتیکه طرفین دعوی با توافق کتبی حق تجدیدنظر یا فرجامخواهی‬ خود را ساقط کنند‪ ،‬تجدیدنظر یا فرجامخواهی آنان جز در خصوص صلاحیت دادگاه یا‬ قاضی صادرکننده رأی‪ ،‬مسموع نیست‪.‬‬

ماده‪۴٣١‬ـ مهلت درخواست یا دادخواست تجدیدنظر و فرجام برای اشخاص مقیم‬ ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا انقضای مهلت واخواهی است‪.‬‬

ماده‪۴٣٢‬ـ هرگاه تقاضای تجدیدنظر یا فرجام‪ ،‬خارج از مهلت مقرر تقدیم شود‬ و درخواست کننده عذر موجهی عنوان کند‪ ،‬دادگاه صادر کننده رأی ابتداء به عذر او‬ رسیدگی مینماید و در صورت موجه شناختن آن‪ ،‬قرار قبولی درخواست و در غیر اینصورت‬ قرار رد آن را صادر میکند‪ .‬جهات عذر موجه همان است که در ماده )‪ (١٧٨‬این قانون‬ مقرر شده است‪.‬‬

ماده‪۴٣٣‬ـ اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر یا فرجام دارند‪:‬‬

الف ـ محکوم‪‬علیه‪ ،‬وکیل یا نماینده قانونی او‬

ب ـ شاکی یا مدعی خصوصی و یا وکیل یا نماینده قانونی آنان‬

پ ـ دادستان از جهت برائت متهم‪ ،‬عدم انطباق رأی با قانون و یا عدم تناسب مجازات‬

ماده‪۴٣۴‬ـ جهات تجدیدنظرخواهی به شرح زیر است‪:‬‬

الف ـ ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه‬

ب ـ ادعای مخالف بودن رأی با قانون‬

پ ـ ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکیاز جهات رد دادرس‬

ت ـ ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی‬

تبصره ـ اگر تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل‬ آید‪ ،‬در صورت وجود جهت دیگر‪ ،‬به آن هم رسیدگی میشود‪.‬‬

ماده‪۴٣۵‬ـ دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور فقط نسبت به آنچه مورد‬ تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی واقع و نسبت به آن رأی صادر شده است‪ ،‬رسیدگی میکند‪.‬‬

‬‫ماده‪۴٣۶‬ـ تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی طرفین راجع به جنبه کیفری رأی‬ با درخواست کتبی و پرداخت هزینه دادرسی مقرر صورت میگیرد و نسبت به ضرر و‬ زیان ناشی از جرم‪ ،‬مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی مطابق قانون آیین دادرسی مدنی است‪.‬‬

تبصره ـ تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی محکوم‪‬علیه نسبت به محکومیت کیفری و‬ ضرر و زیان ناشی از جرم بهصورت توأمان‪ ،‬مستلزم پرداخت هزینه دادرسی در امر حقوقی‬ و رعایت تشریفات آییندادرسی مدنی نیست‪.‬‬

ماده‪۴٣٧‬ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه‪ ،‬مدعی اعسار از پرداخت هزینه‬ دادرسی دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم شود‪ ،‬دادگاه صادرکننده رأی نخستین به این‬ ادعاء خارج از نوبت رسیدگی میکند‪.‬‬

ماده‪۴٣٨‬ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه زندانی باشد‪ ،‬حسب مورد از پرداخت‬ هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر یا فرجام در امری که به موجب آن زندانی است‪،‬‬ معاف میگردد‪.‬‬

ماده‪۴٣٩‬ـ تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه باید حسب مورد‪ ،‬درخواست یا دادخواست‬ خود را به دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین یا تجدیدنظر و یا دفتر زندان تسلیم کند‪.‬ ‫دفتر دادگاه یا زندان باید بلافاصله آن را ثبت کند و رسیدی مشتمل بر نام تجدیدنظرخواه‬ یا فرجامخواه و طرف دعوای او‪ ،‬تاریخ تسلیم و شماره ثبت به تقدیمکننده بدهد و همان‬ شماره و تاریخ را در دادخواست یا درخواست تجدیدنظر و فرجام درج کند‪ .‬تاریخ مزبور تاریخ تجدیدنظر یا فرجامخواهی محسوب میشود‪ .‬دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا زندان مکلف است پس از ثبت تقاضای تجدیدنظر یا فرجام‪ ،‬بلافاصله آن را به دادگاه صادرکننده رأی نخستین ارسال کند‪.‬‬

تبصره ـ در صورتیکه تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی در مهلت مقرر صورت‬ گیرد‪ ،‬دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین‪ ،‬بلافاصله یا پس از رفع نقص‪ ،‬پرونده را‬ حسب مورد‪ ،‬به دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور ارسال میکند‪.‬‬

ماده‪۴۴٠‬ـ هرگاه درخواست یا دادخواست تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی فاقد‬ یکی از شرایط قانونی باشد‪ ،‬مدیر دفتـر دادگاه نخـستین‪ ،‬ظرف دو روز‪ ،‬نقایص آنرا‬ به درخواستکننده یا دادخواستدهنده اعلام و اخطار میکند تا ظرف ده روز از تاریخ‬ ابلاغ‪ ،‬نقایص مذکور را رفع کنـد‪ .‬چنانچه در مهلت مقرر‪ ،‬رفع نقص صورت نگیرد و‬ در صورتی که درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام خارج از مهلت قانونی تقدیم‬ شود‪ ،‬مدیر دفتر‪ ،‬پرونده را به نظر رئیس دادگاه میرساند تا قرار مقتضی را صادر کند‪ .‬این‬ قرار حسب مورد قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان و یا دیوان عالی کشور است‪.‬‬

ماده‪۴۴١‬ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه درخواست یا دادخواست تجدیدنظر‬ یا فرجام را مسترد کند‪ ،‬دادگاه صادرکننده رأی نخستین‪ ،‬قرار رد درخواست یا ابطال‬ دادخواست تجدیدنظر یا فرجام را صادر میکند‪ .‬چنانچه پرونده به مرجع تجدیدنظر یا‬ فرجام ارسال شده باشد‪ ،‬قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدیدنظر یا فرجام توسط‬ دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور صادر میشود‪ .‬در هر حال‪ ،‬درخواست یا‬ دادخواست تجدیدنظر یا فرجام مجدد‪ ،‬پذیرفته نیست‪.‬‬

ماده‪۴۴٢‬ـ در تمام محکومیتهای تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره‬ درخواست تجدیدنظر نکرده باشد‪ ،‬محکوم‪‬علیه میتواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی‬ با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم‪ ،‬حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد نماید و تقاضای تخفیف مجازات کند‪ .‬در اینصورت‪ ،‬دادگاه در وقت‬ فوقالعاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر میکند‪ .‬این حکم دادگاه قطعی است‪.‬‬

ماده‪۴۴٣‬ـ آرائی که در مرحله تجدیدنظر صادر میشود‪ ،‬قطعی است‪.‬‬

ماده‪۴۴۴‬ـ مرجع رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و‬ نوجوانان‪ ،‬شعبهای از دادگاه تجدیدنظر استان است که مطابق با شرایط مقرر در این قانون و با‬ ابلاغ رئیس قوه قضائیه تعیین میگردد‪ .‬مرجع فرجامخواهی از آراء و تصمیمات دادگاه کیفری‬ یک ویژه رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان‪ ،‬دیوان عالی کشور است‪.‬‬

ماده‪۴۴۵‬ـ آراء دادگاه اطفال و نوجوانان در تمامی موارد قابل تجدیدنظرخواهی است‪.‬‬

ماده‪۴۴۶‬ـ درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان را‬ میتوان به دفتر دادگاه صادرکننده حکم یا دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا چنانچه طفل یا نوجوان در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود به دفتر کانون اصلاح و تربیت تسلیم نمود‪.‬‬

ماده‪۴۴٧‬ـ درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان‬ میتواند توسط نوجوان یا ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا وکیل آنان به عمل‬ آید‪ .‬دادستان نیز هرگاه آراء و تصمیمات دادگاه را مخالف قانون بداند میتواند درخواست‫تجدیدنظر نماید‪ .‬مدعی خصوصی میتواند فقط از حکم مربوط به ضرر و زیان یا برائت یا قرار منع یا موقوفی یا تعلیق تعقیب و یا قرار بایگانی کردن پرونده تجدیدنظرخواهی کند‪.‬‬

فصل دوم ـ کیفیت رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان‬

ماده‪۴۴٨‬ـ پروندهها پس از وصول به دادگاه تجدیدنظر استان به ترتیب در دفتر‬ کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه و رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی در این‬ واحد ثبت میشود و با رعایت ترتیب شعب دادگاه‪ ،‬بهوسیله رئیس کل دادگستری استان یا معاون او و یا یکی از رؤسای شعب به انتخاب وی با رعایت تخصص شعب و ترتیب‬ وصول از طریق سامانه رایانهای در حوزههای قضائی که سامانه رایانهای دارند‪ ،‬ارجاع میشود‪.‬‬

ماده‪۴۴٩‬ـ دادگاه به ترتیب وصول پروندهها به نوبت رسیدگی میکند‪ ،‬مگر در‬ مواردیکه به موجب قانون‪ ،‬رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد‪.‬‬

تبصره ـ به جرائمی که موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی شود‪ ،‬با درخواست‬ دادستان صادرکننده کیفرخواست و موافقت دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬خارج از نوبت‬ رسیدگی میشود‪.‬‬

ماده‪۴۵٠‬ـ رئیس شعبه‪ ،‬پرونده های ارجاعی را بررسی و گزارش جامع آن را تهیه میکند و یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع میدهد‪ .‬این عضو‪،‬‬ گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل در خصوص تجدیدنظرخواهی و‬ جهات قانونی آن است‪ ،‬تهیه و در جلسه دادگاه قرائت میکند‪ .‬خلاصه این گزارش در‬ پرونده درج میشود و سپس دادگاه به شرح زیر اتخاذ تصمیم مینماید‪:‬‬

الف ـ در صورتیکه تحقیقات ناقص باشد‪ ،‬قرار رفع نقص صادر میکند و پرونده را نزد دادسرای صادرکننده کیفرخواست یا دادگاه صادر کننده رأی میفرستد تا پس از انجام دستور دادگاه تجدید نظر استان‪،‬آن را بدون اظهار نظر اعاده کند و یا دادگاه‬ تجدیدنظر میتواند خود مبادرت به انجام تحقیقات نماید‪.‬‬

ب ـ هرگاه رأی صادره از نوع قرار باشد و تحقیقات یا اقدامات دیگر ضروری نباشد و‬ قرار مطابق مقررات صادر شده باشد‪ ،‬آن را تأیید و پرونده به دادگاه صادر کننده قرار اعاده‬ میشود و چنانچه به هر علت دادگاه تجدیدنظر عقیده به نقض داشته باشد‪ ،‬پرونده برای‬ رسیدگی به دادگاه صادرکننده قرار اعاده میشود و آن دادگاه‪ ،‬مکلف است خارج از نوبت‬ رسیدگی کند‪.‬‬

پ ـ هرگاه رأی توسط دادگاهی که صلاحیت ذاتی یا محلی ندارد صادر شود‪ ،‬دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬رأی را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال و مراتب را به دادگاه‬ صادرکننده رأی اعلام میکند‪.‬‬

ت ـ اگر عملی که محکوم‪‬علیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت‪ ،‬جرم‬ نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد‪ ،‬رأی‬ مقتضی صادر میکند‪.‬‬

ث ـ در غیر از موارد مزبور در بندهای فوق‪ ،‬دادگاه تجدیدنظر بلافاصله دستور تعیین‬ وقت رسیدگی و احضار طرفین و تمام اشخاصی را که حضورشان ضروری است صادر میکند‪.‬‬ طرفین میتوانند شخصا ً حاضر شوند یا وکیل معرفی کنند‪ .‬در هر حال عدم حضور یا عدم‬ معرفی وکیل مانع از رسیدگی نیست‪.‬‬

ماده‪۴۵١‬ـ در مواردی که رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬مستلزم تعیین‬ وقت و احضار طرفین است‪ ،‬رسیدگی با حضور دادستان شهرستان مرکز استان یا یکی از معاونان یا دادیاران وی و با رعایت ماده )‪ (٣٠٠‬این قانون به ترتیب زیر انجام میشود‪:‬‬

الف ـ قرائت گزارش پرونده و تحقیقات و اقدامات انجام شده توسط یکی از اعضای‬ دادگاه‬

ب ـ طرح سؤالات لازم و تحقیق از طرفین توسط رئیس یا مستشار و استماع دفاعیات آنان‬

پ ـ کسب اطلاع از شهود و مطلعان در صورت لزوم‬

ت ـ اظهار عقیده دادستان یا نماینده او و استماع اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی‬ و آخرین دفاعیات متهم یا وکلای آنان‬

ماده‪۴۵٢‬ـ قرار معاینه محل و تحقیق محلی توسط رئیس دادگاه یا با تعیین او‬ توسط یکی از مستشاران شعبه اجراء میشود‪ .‬چنانچه محل اجرای قرار‪ ،‬خارج از‬ حوزه قضائی مرکز استان باشد‪ ،‬دادگاه تجدیدنظر استان میتواند اجرای قرار را از‬ دادگاه محل مربوط درخواست کند و درصورتیکه محل اجرای قرار در حوزه قضائی‬ استان دیگری باشد‪ ،‬با اعطای نیابت قضائی به دادگاه نخستین محل‪ ،‬درخواست‬ اجرای قرار نماید‪.‬‬

ماده‪۴۵٣‬ـ هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬حضور شخصی را که زندانی است لازم‬ بداند‪ ،‬دستور اعزام او را به مسؤول زندان یا بازداشتگاه صادر میکند‪ .‬چنانچه زندان یا‫بازداشتگاه در محل دیگری باشد‪ ،‬دادگاه میتواند با کسب موافقت مرجع قضائی که متهم‬ تحتنظر وی زندانی است‪ ،‬دستور دهد که متهم زندانی به طور موقت تا پایان رسیدگی در‬ زندان نزدیک محل دادگاه نگهداری شود‪.‬‬

ماده‪۴۵۴‬ـ احضار‪ ،‬جلب‪ ،‬رسیدگی به ادله‪ ،‬صدور رأی و سایر ترتیبات در دادگاه‬تجدیدنظر استان مطابق قواعد و مقررات مرحله نخستین است‪.‬‬

ماده‪۴۵۵‬ـ دادگاه تجدیدنظر استان پس از تشکیل جلسه رسیدگی و اعلام ختم‬دادرسی به شرح زیر اتخاذ تصمیم میکند‪:‬‬

الف ـ هرگاه رأی مورد تجدیدنظرخواهی مطابق ادله موجود در پرونده و طبق قانون‬صادر شده باشد رأی را تأیید و پرونده را به دادگاه صادرکننده رأی اعاده میکند‪.‬‬

ب ـ هرگاه متهم به جهات قانونی قابل تعقیب نباشد یا دادگاه تجدیدنظر استان‪،‬‬به هر دلیل‪ ،‬برائت متهم را احراز کند‪ ،‬رأی تجدیدنظرخواسته را نقض و رأی مقتضی صادر‬میکند‪ ،‬هرچند محکوم‪‬علیه درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و چنانچه محکوم‪‬علیه‬ زندانی باشد‪ ،‬به دستور دادگاه فوری آزاد میشود‪.‬‬

پ ـ چنانچه رأی تجدیدنظرخواسته را مخالف قانون تشخیص دهد با استدلال و‬ ذکر مبانی و مستند قانونی‪ ،‬آن را نقض و در ماهیت‪ ،‬انشای رأی میکند‪.‬‬

تبصره ـ عدم رعایت تشریفات دادرسی‪ ،‬موجب نقض رأی نیست‪ ،‬مگر آنکه تشریفات مذکور به درجهای از اهمیت باشد که موجب بیاعتباری رأی شود‪.‬‬

ماده‪۴۵۶‬ـ هرگاه از رأی صادره درخواست تجدیدنظر شود و از متهم تأمین اخذ نشده باشد یا قرار تأمین با جرم و ضرر و زیان مدعی خصوصی متناسب نباشد‪ ،‬دادگاه‬ تجدیدنظر استان در صورت اقتضاء رأسا ً یا به درخواست دادستان‪ ،‬شاکی یا مدعی‬ خصوصی و یا متهم‪ ،‬تأمین متناسب اخذ میکند و این تصمیم قطعی است‪.‬‬

ماده‪۴۵٧‬ـ اگر رأی تجدیدنظرخواسته از نظر تعیین مشخصات طرفین یا تعیین‬ نوع و میزان مجازات‪ ،‬تطبیق عمل با قانون‪ ،‬احتساب محکوم‪‬به یا خسارت و یا مواردی نظیر آن‪ ،‬متضمن اشتباهی باشد که به اساس رأی‪ ،‬لطمه وارد نسازد‪ ،‬دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬رأی را اصلاح و آن را تأیید میکند و تذکر لازم را به دادگاه نخستین میدهد‪.‬‬

ماده‪۴۵٨‬ـ دادگاه تجدیدنظر استان نمیتواند مجازات تعزیری یا اقدامات تأمینی و‬ تربیتی مقرر در حکم تجدیدنظرخواسته را تشدید کند‪ ،‬مگر در مواردی که مجازات مقرر‬ در حکم نخستین برخلاف جهات قانونی‪ ،‬کمتر از حداقل میزانی باشد که قانون مقرر‬ داشته و این امر مورد تجدیدنظرخواهی شاکی و یا دادستان قرار گرفته باشد‪ .‬در این‬ موارد‪ ،‬دادگاه تجدیدنظر استان با تصحیح حکم‪ ،‬نسبت به تعیین حداقل مجازاتی که قانون‬ مقرر داشته است‪ ،‬اقدام میکند‪.‬‬

ماده‪۴۵٩‬ـ هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان‪ ،‬محکوم‪‬علیه را مستحق تخفیف مجازات‬ بداند‪ ،‬ضمن تأیید اساس حکم میتواند به نحو مستدل مجازات او را در حدود قانون‬ تخفیف دهد‪ ،‬هرچند محکوم‪‬علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد‪.‬‬

ماده‪۴۶٠‬ـ دادگاه تجدیدنظر استان مکلف است پس از ختم رسیدگی‪ ،‬در همان‬ جلسه و در صورت عدم امکان در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته‪ ،‬انشای رأی‬ کند‪ .‬تخلف از صدور رأی در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است‪.‬‬

ماده‪۴۶١‬ـ در مواردی که رأی دادگاه تجدیدنظر استان بر محکومیت متهم باشد و‬ متهم و یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی نخستین و تجدیدنظر حاضر نبوده و‬ لایحه دفاعیه یا اعتراضیه هم نداده باشد‪ ،‬رأی دادگاه تجدیدنظر استان ظرف بیست روز‬ پس از ابلاغ واقعی به متهم یا وکیل او‪ ،‬قابل واخواهی و رسیدگی در همان دادگاه است‪.‬‬ رأیی که در این مرحله صادر میشود‪ ،‬قطعی است‪.‬‬

فصل سوم ـ کیفیت رسیدگی دیوان عالی کشور‬

ماده‪۴۶٢‬ـ دیوان عالی کشور در تهران مستقر است و شعب آن از رئیس و دو مستشار‬ تشکیل میشود و مرجع فرجامخواهی در جرائم موضوع ماده )‪ (۴٢٨‬این قانون است‪.‬‬

ماده‪۴۶٣‬ـ دیوان عالی کشور به تعداد لازم عضو معاون دارد که میتوانند وظایف‬ مستشار را بر عهده گیرند‪.‬‬

ماده‪۴۶۴‬ـ جهات فرجام خواهی به قرار زیر است‪:‬‬

الف ـ ادعای عدم رعایت قوانین مربوط به تقصیر متهم و مجازات قانونی او‬

ب ـ ادعای عدم رعایت اصول دادرسی با درجهای از اهمیت منجر به بی اعتباری رأی‬ دادگاه‬

پ ـ عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده‬

ماده‪۴۶۵‬ـ پرونده ها به ترتیب وصول‪ ،‬در دفتر کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه‬ در این واحد با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی ثبت میشود و توسط رئیس‬ دیوان یا معاون او و در غیاب آنان‪ ،‬توسط یکی از رؤسای شعب دیوان به انتخاب رئیس‫دیوان عـالی کشور و از طـریق سامانه رایـانهای با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول‪،‬‬به یکی از شعب دیوان ارجاع میشود‪.‬‬

ماده‪۴۶۶‬ـ شعب دیوان عالی کشور به نوبت به پروندهها رسیدگی میکنند‪ ،‬مگر در‬مواردی که به موجب قانون‪ ،‬رسیدگی خارج از نوبت مقرر باشد یا در جرائمی که به تشخیص‬ رئیس دیوانعالی کشور موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی شود و رسیدگی خارج‬ از نوبت ضرورت داشته باشد‪.‬‬

ماده‪۴۶٧‬ـ رئیس شعبه‪ ،‬پروندههای ارجاعی را خود بررسی و گزارش جامع آنها را‬تنظیم میکند و یا به نوبت به یکی از اعضای شعبه به عنوان عضو ممیز ارجاع میدهد‪.‬‬ عضو ممیز‪ ،‬گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل درباره فرجامخواهی و‬ جهات قانونی آن است به صورت مستدل تهیه و به رئیس شعبه تسلیم میکند‪.‬‬

تبصره ـ هرگاه رئیس یا عضو ممیز در حین تنظیم گزارش از هر یک از قضاتی که‬ در آن پرونده دخالت داشتهاند‪ ،‬تخلف از مواد قانونی‪ ،‬یا عدم رعایت مبانی قضائی و یا‬ اعمال غرض مشاهده کند‪ ،‬آن را به طور مشروح و با استدلال در گزارش خود متذکر‬ میشود‪ .‬به دستور رئیس شعبه‪ ،‬رونوشتی از این گزارش برای دادستان انتظامی قضات ارسال میگردد‪.‬‬

ماده‪۴۶٨‬ـ رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور بدون احضار طرفین دعوی یا‬ وکلای آنان انجام میشود‪ ،‬مگر آنکه شعبه رسیدگی کننده حضور آنان را لازم بداند‪ .‬عدم‬ حضور احضارشوندگان موجب تأخیر در رسیدگی و اتخاذ تصمیم نیست‪.‬‬

ماده‪۴۶٩‬ـ در موقع رسیدگی‪ ،‬عضو ممیز‪ ،‬گزارش پرونده و مفاد اوراقی را که لازم‬ است قرائت میکند و طرفین یا وکلای آنان‪ ،‬در صورت حضور‪ ،‬میتوانند با اجازه رئیس‬ شعبه‪ ،‬مطالب خود را اظهار دارند‪ .‬همچنین دادستان کل یا نماینده وی با حضور در شعبه‬ به طور مستدل‪ ،‬مستند و مکتوب نسبت به نقض یا ابرام رأی معترض ٌعنه یا فرجام‬ خواسته‪ ،‬نظر خود را اعلام میکند‪ .‬سپس اعضای شعبه با توجه به محتویات پرونده و مفاد‬ گزارش و مطالب اظهار شده‪ ،‬با درج نظر دادستان کل کشور یا نماینده وی در متن دادنامه‪،‬‬ به شرح زیر اتخاذ تصمیم میکنند‪:‬‬

الف ـ اگر رأی مطابق قانون و ادله موجود در پرونده باشد با ابرام آن‪ ،‬پرونده را‬ به دادگاه صادرکننده رأی اعاده مینمایند‪.‬‬

ب ـ هرگاه رأی مخالف قانون‪ ،‬یا بدون توجه به ادله و مدافعات طرفین صادر شده باشد یا رعایت تشریفات قانونی نشده و آن تشریفات به درجهای از اهمیت باشد که موجب بیاعتباری رأی شود‪ ،‬شعبه دیوان عالی کشور‪ ،‬رأی را نقض و به شرح زیر اقدام میکند‪:‬‬

‫‪١‬ـ اگر عملی که محکوم‪‬علیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت‪ ،‬جرم نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد‪ ،‬رأی‬ صادره نقض بلا ارجاع میشود‪.‬‬

‫‪٢‬ـ اگر رأی صادره از نوع قرار و یا حکمی باشد که به علت ناقص بودن تحقیقات‬ نقض شده است‪ ،‬برای رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رأی ارجاع میشود‪.‬‬

‫‪٣‬ـ اگر رأی به علت عدم صلاحیت ذاتی دادگاه نقض شود‪ ،‬پرونده به مرجعی که دیوان عالی کشور‪ ،‬صالح تشخیص میدهد‪ ،‬ارسال میشود و مرجع مذکور مکلف به رسیدگی است‪.‬‬

‫‪۴‬ـ در سایر موارد‪ ،‬پس از نقض رأی‪ ،‬پرونده به دادگاه همعرض ارجاع میشود‪.‬‬

تبصره ـ در مواردی که دیوان عالی کشور رأی را به علت نقص تحقیقات نقض‬میکند‪ ،‬مکلف است تمام موارد نقص تحقیقات را به تفصیل ذکر کند‪.‬‬

ماده‪۴٧٠‬ـ مرجع رسیدگی پس از نقض رأی در دیوان عالی کشور به شرح زیر‬ اقدام میکند‪:‬‬

الف ـ در صورت نقض رأی به علت ناقص بودن تحقیقات‪ ،‬باید تحقیقات موردنظر‬ دیوان عالی کشور را انجام دهد و سپس مبادرت به صدور رأی کند‪.‬‬

ب ـ در صورت نقض قرار و ضرورت رسیدگی ماهوی‪ ،‬باید از نظر دیوان عالی کشور‬ متابعت نماید و در ماهیت‪ ،‬رسیدگی و انشای حکم کند‪ ،‬مگر آنکه پس از نقض‪ ،‬جهت تازهای برای صدور قرار حادث شود‪.‬‬

پ ـ در صورت نقض حکم در غیر موارد مذکور‪ ،‬دادگاه میتواند بر مفاد رأی دادگاه قبلی اصرار کند‪ .‬چنانچه این حکم مورد فرجام خواهی واقع شود و شعبه دیوان عالیکشور پس از بررسی‪ ،‬استدلال دادگاه را بپذیرد‪ ،‬حکم را ابرام میکند و در غیر اینصورت‪،‬‬ پرونده در هیأت عمومی شعب کیفری مطرح میشود‪ .‬هرگاه نظر دادگاه صادرکننده رأی‬ مورد تأیید قرار گیرد‪ ،‬رأی ابرام میشود و در صورتیکه نظر شعبه دیوان عالی کشور را‬ تأیید کند‪ ،‬حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر دادگاه ارجاع میشود‪ .‬دادگاه مزبور‬ بر اساس استدلال هیأت عمومی دیوان عالی کشور‪ ،‬حکم صادر میکند‪ .‬این حکم قطعی و‬ غیرقابل فرجام است‪.‬‬

‬‬‬‫ماده‪۴٧١‬ـ هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاهها نسبت به موارد‬ مشابه‪ ،‬اعم از حقوقی‪ ،‬کیفری و امور حسبی‪ ،‬با استنباط متفاوت از قوانین‪ ،‬آراء مختلفی‬ صادر شود‪ ،‬رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور‪ ،‬به هر طریق که آگاه شوند‪،‬‬ مکلفند نظر هیأت عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست‬ کنند‪ .‬هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاهها یا دادستانها یا وکلای‬ دادگستری نیز میتوانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل‬ کشور‪ ،‬نظر هیأت عمومی را درباره موضوع درخواست کنند‪ .‬هیأت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده‬ او و حداقل سه چهارم رؤسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل میشود تا‬ موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند‪ .‬رأی اکثریت در موارد‬ مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع‪ ،‬اعم از قضائی و غیر آن‬ لازمالاتباع است؛ اما نسبت به رأی قطعی شده بیاثر است‪ .‬در صورتیکه رأی‪ ،‬اجراء نشده‬ یا در حال اجراء باشد و مطابق رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور‪ ،‬عمل‬ انتسابی جرم شناخته نشود یا رأی به جهاتی مساعد به حال محکوم‪‬علیه باشد‪ ،‬رأی هیأت‬ عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی‬ عمل میشود‪.‬‬

ماده‪۴٧٢‬ـ در کلیه مواردی که هیأت عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد‬ وحدت رویه قضائی و یا رسیدگی به آراء اصراری و یا انجام سایر وظایف قانونی تشکیل‬ میگردد‪ ،‬باید با حضور دادستان کل یا نماینده وی باشد‪ .‬قبل از اتخاذ تصمیم‪ ،‬دادستان‬ کل یا نماینده وی اظهارنظر میکند‪.‬‬

ماده‪۴٧٣‬ـ آراء وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور‪ ،‬فقط به موجب قانون‬ یا رأی وحدت رویه مؤخری که مطابق ماده )‪ (۴٧١‬این قانون صادر میشود‪ ،‬قابل تغییر است‪.‬‬

فصل چهارم ـ اعاده دادرسی‬

ماده‪۴٧۴‬ـ درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاهها اعم‬ از آنکه حکم مذکور به اجراءگذاشته شده یا نشده باشد در موارد زیر پذیرفته میشود‪:‬‬

الف ـ کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد‪.‬‬

ب ـ چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونهای باشد‬

که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد‪.‬‬

پ ـ شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی‬ از مرجع قضائی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد‪ ،‬به طوری که از تعارض و‬ تضاد مفاد دو حکم‪ ،‬بیگناهی یکی از آنان احراز گردد‪.‬‬

ت ـ درباره شخصی به اتهام واحد‪ ،‬احکام متفاوتی صادر شود‪.‬‬

ث ـ در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خلاف واقع گواهان‪،‬‬ مبنای حکم بوده است‪.‬‬

ج ـ پس از صدور حکم قطعی‪ ،‬واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه‬ شود که موجب اثبات بیگناهی محکوم‪‬علیه یا عدم تقصیر وی باشد‪.‬‬

چ ـ عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد‪.‬‬

ماده‪۴٧۵‬ـ اشخاص زیر حق درخواست اعاده دادرسی دارند‪:‬‬

الف ـ محکوم‪‬علیه یا وکیل یا نماینده قانونی او و در صورت فوت یا غیبت‬ محکوم‪‬علیه‪ ،‬همسر و وراث قانونی و وصی او‬

ب ـ دادستان کل کشور‬

پ ـ دادستان مجری حکم‬

ماده‪۴٧۶‬ـ درخواست اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور تسلیم میشود‪ .‬این‬مرجع پس از احراز انطباق موضوع درخواست با یکی از موارد موضوع ماده )‪ (۴٧۴‬این‬ قانون‪ ،‬با تجویز اعاده دادرسی‪ ،‬رسیدگی مجدد را به دادگاه همعرض دادگاه صادرکننده‬ حکم قطعی‪ ،‬ارجاع میدهد و در غیر این صورت قرار رد اعاده دادرسی صادر مینماید‪.‬‬

ماده‪۴٧٧‬ـ در صورتیکه رئیس قوه قضائیه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع‬ قضائی را خلاف شرع بی‪‬ن تشخیص دهد‪ ،‬با تجویز اعاده دادرسی‪ ،‬پرونده را به دیوان عالی‬ کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص‬ مییابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید‪ .‬شعب خاص مذکور مبنی بر خلاف شرع بین اعلام شده‪ ،‬رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل‬ میآورند و رأی مقتضی صادر مینمایند‪.‬‬

تبصره‪١‬ـ آراء قطعی مراجع قضائی )اعم از حقوقی و کیفری( شامل احکام و قرارهای‬ دیوان عالی کشور‪ ،‬سازمان قضائی نیروهای مسلح‪ ،‬دادگاههای تجدیدنظر و بدوی‪،‬‬ دادسراها و شوراهای حل اختلاف میباشند‪.‬‬

تبصره‪٢‬ـ آراء شعب دیوان عالی کشور در باب تجویز اعاده دادرسی و نیز دستورهای‬ موقت دادگاهها‪ ،‬اگر توسط رئیس قوه قضائیه خلاف شرع بین تشخیص داده شود‪،‬ مشمول احکام این ماده خواهد بود‪.‬‬

تبصره‪٣‬ـ درصورتی که رئیس دیوان عالی کشور‪ ،‬دادستان کل کشور‪ ،‬رئیس سازمان‬ قضائی نیروهای مسلح و یا رئیس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود‪ ،‬رأی‬ قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بی‪‬ن تشخیص دهند‪ ،‬میتوانند با ذکر مستندات‬ از رئیس قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند‪ .‬مفاد این تبصره فقط برای یکبار‬ قابل اعمال است؛ مگر اینکه خلاف شرع بی‪‬ن آن به جهت دیگری باشد‪.‬‬

ماده‪۴٧٨‬ـ هرگاه رأی دیوان عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا‬ طبق ماده )‪ (۴٧٧‬اعاده دادرسی پذیرفته شده باشد اجرای حکم تا صدور حکم مجدد‬ به تعویق میافتد و چنانچه از متهم تأمین اخذ نشده و یا تأمین منتفی شده باشد یا‬متناسب نباشد‪ ،‬دادگاهی که پس از تجویز اعاده دادرسی به موضوع رسیدگی میکند‪،‬‬ تأمین لازم را اخذ مینماید‪.‬‬

تبصره ـ در صورتی که مجازات مندرج در حکم‪ ،‬از نوع مجازات سالب حیات یا‬ سایر مجازاتهای بدنی باشد‪ ،‬شعبه دیوان عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی قبل‬ از اتخاذ تصمیم درباره تقاضا‪ ،‬دستور توقف اجرای حکم را میدهد‪.‬‬

ماده‪۴٧٩‬ـ پس از شروع به محاکمه جدید‪ ،‬هرگاه ادلهای که اقامه شده قوی باشد‪،‬‬ قرار توقف آثار و تبعات حکم اولی‪ ،‬فوری صادر میشود و دادرسی مطابق مواد این قانون‬ انجام میگیرد‪.‬‬

ماده‪۴٨٠‬ـ هرگاه دادگاه پس از رسیدگی ماهوی‪ ،‬درخواست اعاده دادرسی را وارد‬ تشخیص دهد‪ ،‬حکم مورد اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر میکند‪ .‬در صورتی‬ که درخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد‪ ،‬فقط همان قسمت نقض یا‬ اصلاح میشود‪ .‬حکم دادگاه از حیث تجدیدنظر یا فرجامخواهی تابع مقررات مربوط است‪.‬‬

ماده‪۴٨١‬ـ اگر جهت اعاده دادرسی‪ ،‬مغایرت دو حکم باشد‪ ،‬دادگاه پس از قبول اعاده‬ دادرسی‪ ،‬هر یک را که صحیح تشخیص دهد‪ ،‬تأیید و رأی دیگر را نقض میکند و چنانچه هر‬ دو رأی را غیرصحیح تشخیص دهد پس از نقض آنها وفق مقررات رسیدگی میکند‪.‬‬

ماده‪۴٨٢‬ـ نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر میشود‪ ،‬دیگر اعاده‬ دادرسی از همان جهت پذیرفته نمیشود‪ .‬مگر اینکه اعاده دادرسی از مصادیق ماده)‪(۴٧٧‬‬ بوده و مغایرت رأی صادره با مسلمات فقهی به جهات دیگری غیر از جهت قبلی باشد و یا‬ رأی جدید مجددا ً همانند رأی قبلی مغایر با مسلمات فقهی صادر شده باشد‪.‬‬

ماده‪۴٨٣‬ـ هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیرقابل گذشت‪ ،‬پس از‬ قطعی شدن حکم از شکایت خود صرفنظر کند‪ ،‬محکوم‪‬علیه میتواند از دادگاه صادرکننده‬ حکم قطعی‪ ،‬درخواست کند در میزان مجازات او تجدیدنظر شود‪ .‬در این صورت‪ ،‬دادگاه‬ به درخواست محکوم‪‬علیه در وقت فوقالعاده و با حضور دادستان یا نماینده او با رعایت‬

مقررات ماده )‪ (٣٠٠‬این قانون‪ ،‬رسیدگی میکند و مجازات را در صورت اقتضاء در حدود‬قانون تخفیف میدهد یا به مجازاتی که مناسبتر به حال محکوم‪‬علیه باشد‪ ،‬تبدیل‬میکند‪ .‬این رأی قطعی است‪.