جهانی شدن از دیدگاه آنتونی کیدنز

جهانی شدن از دیدگاه آنتونی کیدنز

پیشینه ی ترکیب ” ناخوشـایند “ جهـانی شدن جالب است . تا حدود ده سال پـیش ، ایــن ترکیــب در نوشــته هــای دانشــگاهی و مطبوعات عادی چنـدان جـایی نداشـت امـا اکنون همه جا بـه کـار مـیرود هـیچ بحـث سیاسی یا نوشتهای درباره ی مدیریت بـدون چشم داشت برآن کامـل نیسـت . ایـن رواج نــوین، بحــث هــای پرشــوری را در مراکــز دانشگاهی و در ادبیات سوسیال دموکرات در پی داشته است . حتی میتوان ادعا کرد کـه ایــن ترکیــب در کــانون بیشــتر بحــث هــای سیاسی و اقتصادی قرار دارد.

ارایه درگاه پرداخت ePayBank.ir برای رونق اقتصادی و افزایش حوزه تجارت الکترونیک وب در ایران

وب مستران و مدیران سایتهای اینترنتی میتوانند خدمات و کالاهای خودشان را در سایت درج آگهی ، تبلیغات ، آگهی و نیازمندیهای رایگان MyCityAd.ir درج نمایند تا افزایش فروش داشته باشند.

اکثر جنبه های جهانی شـدن مـورد بحـث هستند این ترکیب چه مفهومی دارد؟ جدید است یا قدیمی؟ چه نتایجی در آینده خواهد داشت؟ دو دیدگاه نسبتاً متضاد کـه وابسـته به دو جایگـاه متفـاوت سیاسـی هسـتند، در این جا مطرح میشوند . برخی بر این باورنـد که جهانی شدن ، در کل، یک افسانه است یا لااقل میتـوان آن را ادامـهی خواسـته هـایی بلند مدت به شمار آورد که جهـانی شـدن را نه تنهـا واقعـی مـیشـمارند بلکـه پیشـرفته بودنش را نیز تایید میکنند چنان که ”کنیچ اُهما“ ( Keniche Ohmae) ، که از افراد بلند پایه در علم مدیریت است ، میگوید: ” مـا از این پس در جهانی بدون مرز میزییم که در آن دولت – ملت مبدل به یک خیال شـده و مردان سیاسی تمامی قوت موثر خویش را از دست داده اند.

به طور معمول جهـانی شـدن را پدیـدهای اقتصــادی مــیشــمارند کــه ، بنــابر نــامش ،ارتبــاط هــایی در ســطح جهــان را شــامل مـیشـود.“ پـل هرسـت“ ( Paul Hirst) و ” گراهام تامپسـون“ (Geraham Thompson) در کتابشان در ایـن بـاره، موضـوع را چنـین میشکافند: ”میتوان گفت کـه یـک اقتصـاد جهانی به دنیا آمده یا در حال تولد اسـت و  درآن،اقتصــادهای ملــی مجــزا و در نتیجــه راهبردهای مدیریت اقتصـاد داخلـی ، روزبـه روز اعتبـــار خــــود را بیشــــتر از دســــت میدهند.آن دو این دیدگاه را به نقد کشیده، معتقدنــد کــه بیشــتر مبــادلات تجــاری ، منطقهای باقی مانـدهانـد. بـه عنـوان نمونـه کشورهای عضو اتحادیهی اروپا، بیشـتر بـین خود دادوستد میکنند. میزان صـادرات ایـن کشورها به بقیه نقاط جهـان در طـول سـی ســال اخیــر، تنهــا بــه گونــهای حاشــیهای افزایش یافته، حال آن که ، ایالات متحده، با توجه به سیاست بازیای که در پیش گرفته، صادرات خود را در این مدت دو برابـر کـرده است . این بررسیها نشان میدهند که هنوز با ”اقتصادی کاملاً جهانی“ فاصله زیاد است .  پیشــــرفت تجــــارت در درون و میانــــه مجموعه های اقتصادی، مـا را تنهـا بـه قـرن  نوزدهم باز میگرداند. به گفتهی ” هرست“ و ”تامپسـون“، در آن زمـان نیـز چـون امــروز، اقتصاد مبادلهی آزاد وجود داشته است . دیدگاه اخیر، در واقع ، به سادگی قابل نقد است . حتی اگر در دوران کنونی، صحنه های قــرن پــیش تکــرار مــیشــدند ، بــاز هــم تفاوت های اساسی آن با دوران دولـت رفـاه ”کینزی “ در زمان پس از جنگ قابـل انکـار نبود . اقتصادهای ملی در آن زمان بسته تـر از امروز بودند. در ١٩۵٠ صادرات کالاهـــای تجـــارتی تنهـــا ٧%  تولیـــدناخالص ملـــی (داخلـــیG.D.P) کشورهای عضو سـازمان همکــاری و توســعهی اقتصــادی (O.E.C.D) را شامل میشد حال آن که این رقم در سال ١٩١١ به١٢% میرسـید. در سـال ١٩٧٠ ، همــین میــزان ١٢% دوبــاره بــه دســت آمــد و تــا ١٩٩٧ ، تــا بــه ١٧%رشد کرد. به عـلاوه، اکنـون، طیف گسـترده تـری از کالاهـا، از جمله خدمات، مورد معامله قـرار مــیگیرنــد، کــه در قــرن پــیش چنین نبـود، همچنـین، امـروزه ، کشــــــورهای بیشــــــتری در قراردادهای متقابل دخیلند. دگرگونی مهمتر ، افزایش نقش بازارهای مالی بین المللی است که در هــر لحظــه در حــال عمــل هستند. بیش از هزار میلیارد دلار روزانه در بازار پولی جهانی مبادله میشوند. میـزان مبـادلات مـالی مربوط به تجارت ، در پانزده سال اخیــر ۵ برابــر شــده اســت . ”  ســــــــرمایهی منقطــــــــع “  یعنــی(Disconnected capital) مقــدار پــول در دســت نهادهــای مــالی ، از ســال ١١٠٠ ، ١٩٧٠%  نسبت به سایر شکلهای سرمایه، در ســطح جهــان، افــزایش یافتــه است . تنها در ایالات متحده، این نهادهــا، در ســال ١١١٠٠ ،١٩٩۶ میلیــارد دلار فعــال در اختیــار داشـــته انـــد. بودجـــه ی صـــندوق هـــای بازنشستگی خصوصی یا اوراق شناور مربـوط  به آنها ، بخش عظیمی از این مبلـغ بـزرگ  را شــامل مــیشــوند. در ١٩٩۵، بودجــهی صــندوق هــای بازنشســتگی ، تعــاونیهــا و موقوفه ها ٣٣١ میلیارد دلار از بازار سـهام را به خود اختصاص داده است.

به این ترتیـب، جهـانی شـدن اقتصـاد بـه  منزله یک واقعیت و نه استمرار یا دگرگـونی خواست های پیشین، چهـره مـینمایـد. هـر چنــد بیشــتر مبــادلات تجــاری، منطقــهای باقی مانده اند، یک ” اقتصاد کاملاً جهانی“ در زمینه ی بازارهای پولی و مـالی وجـود دارد . با این همه، جهانی شدن را اگر بـه مبـادلات در جریــان در تمــامی ســطح کــرهی زمــین محــدود کنــیم،مفهــوم آن را درســت درک نکــرده ایــم! ”جهــانی شــدن“ بــه هــیچ روی نمــیتوانــد بــه پدیــدهی وابســتگی متقابــل اقتصادی محدود باشد بلکه باید بـه منزلـهی تبدیل و دگرگـونی مفهـوم زمـان و فضـا در زندگی ما مورد توجه قرار گیرد. رویدادهای دور از ما، چه اقتصـادی و چـه  غیر از آن ، امروزه بیش از هر زمان دیگر، مـا را به طور مستقیم و به فوریـت مـورد تـاثیر  قرار میدهند. تصـمیمهـای فـردی مـا ، بـه شکلی متقابـل ، اغلـب نتیجـههـایی جهـانی دارنـــد. بـــه ایـــن ترتیـــب و بـــه عنـــوان نمونـــه،عـــادتهـــای غـــذایی افـــراد، بـــر تولیدکننــدگان مــواد غــذایی، در آن ســوی کره ی زمین اثر میگذارد.

انقلاب در ارتباطات و گسترش فناوریهای انتقال اطلاعات، پیوندی تنگاتنگ بـا جهـانی شدن دارند. این امر در مورد اقتصاد به طـور ویــژه مشــهود اســت . عملکــرد شــبانه روزی بازارهای پولی بـه مجموعـهی فنـاوریهـای مــاهوارهای و رایانــهای وابســته بــوده ، بــر جنبــــه هــــای دیگــــر جامعــــه نیــــز تــاثیر مــیگــذارد.جهــانی ازارتبــاط هــای الکترونیکی آنـی، کـه در آن حتـی سـاکنان  منـــاطق بســیار فقیرکــره ی خــاک دخیــل هســتند، نهادهــای محلــی و شــکل زنــدگی روزمره را به شدت دگرگون میسـازد. اغلـب مفسران بر این باورند که در سال ١٩٨٩، در اروپــای شــرقی، بــدون وجــود تلویزیــون، اتفاق هـا بـه شـکلی کـه روی دادنـد، قابـل  تکوین نبودند.

جهانی شدن ، همچنـین بـا ایجـاد امکـان  تکوین مناطق اقتصادی و فرهنگی تـازه و در نتیجه گذر از مرزهـای دولـت – ملـت هـا ، فشارهایی نیز وارد میکنـد . مـیبینـیم کـه ”بارسلون“ به منزلهی بخشی از ” کاتالونی“ و اسپانیا، از نظـر اقتصـادی بـر منطقـه چنـان  تاثیری میگـذارد کـه دامنـهاش تـا جنـوب فرانسه پـیش مـیرود. حرکـت سـه گانـه ی جهانی شدن بر موقعیت و قدرت دولت های سراسر جهان اثر میگذارد. حاکمیت را دیگر نمیتوان به شکلی قطعی مورد تایید یا نفـی قرار داد حتی اگـر در گذشـته چنـین بـوده  است ! مرزها ، به ویژه در اتحادیهی اروپا روز به روز کمرنگتر مـیشـوند. بـا ایـن حـال ، دولت – ملت در شرف ناپدید شدن نیست و قدرت دولت، در معنای گستردهی آن، همراه با روند جهانی شـدن ، بـه جـای کـاهش در  حال افزایش است. حتی برخی از دولت ها از بعضی جهـات، قـدرتی بـیش از گذشـتهانـد چنان که در کشورهای اروپای شرقی پس از سقوط کمونیسم ، شاهد وضعیتی این چنین هستیم.

در حــال حاضــر ، کشــورهای دارای قـــدرت هـــای سیاســـی ،اقتصادی و فرهنگـی فراوانـی در برابـــر شـــهروندان خـــود و در صــحنه ی خـــارج هســـتند و در آینــدهی نزدیـــک نیـــز چنـــین خواهدبود، اما تنها باهمکـاری بـا یکــدیگر وهمچنــین همبســتگی منطقه ای یا به واسطه سازمان ها و گروههـای فراملیتـی ، خواهنـد توانست قدرت خـویش را اعمـال کنند. به این ترتیب ” حکومـت “  را به دواری می توان از دولتهای اداری ونظــارتی، ســازمان هــای غیردولتــی و فراملییتــی هــم در حاکمیت شرکت دارند .  اکثراً جهانی شـدن را پدیـدهای ”طبیعی“ می شمارند حال آن که چنین نیست . این دولت ها و بـه ویژه شرکت های تجاری و گـروه های دیگر هسـتند کـه آن را بـه  پــیش رانــده انــد . میــزان قابــل توجهی از پژوهش ها برای ایجـاد ماهواره های ارتبـاطی و اینترنـت (در سال های اخیر) به وسـیلهی دولت هـا صـورت گرفتـه اسـت .  همچنین دولت ها با تدارک مالی تعهدات داخلی خود، در توسعهی بازارهای مالی بینالمللـی سـهیم بــوده انــد . سیاســت هــای آزاد سازی و خصوصی سـازی موجـب تقویــت تجــارت بــین المللــی و مبــادلات اقتصــادی شــده انــد .  شرکت هـای تجـاری بـه شـدت برمیزان سرمایهگذاری خارجی خـود افـزوده اند . در سال ١٩٩٧ ، مقدار فروش موسسات وابسته به شرکتهای فراملیتی ، ٢٠% بـیش از تمامی مبادلات کالاها و خدمات در سطح جهان بوده است .

خلاصه آن که جهانی شدن ، مجموعـه ای پیچیده از جریان هایی است که به وسـیلهی مخلــوطی از تــأثیرات سیاســی و اقتصــادی هدایت می شوند . جهانی شدن زندگی را به ویژه در کشورهای پیشرفته دگرگون ساخته، هم زمان نیروها و نظام های فراملیتی جدید ایجاد مـی کنـد . از آن نمـی تـوان تنهـا بـه عنوان پس زمینـهی سیاسـت هـای معاصـر ســخن گفــت : جهــانی شــدن در مجمــوع خویش ، در حال دگرگـون کـردن جـوامعی  است که ما در آنها زندگی می کنـیم و نمـی تواند با افزایش نوعی استفلال فردی نـوین ، که در کانون بحث های سوسیال دموکراسی واقع شده ، بی ارتباط باشد