بخش چهارم ـ اعتراض به آراء
فصل اول ـ کلیات
ماده۴٢۶ـ دادگاه تجدیدنظر استان مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از کلیه آراء غیرقطعی کیفری است جز در مواردیکه در صلاحیت دیوان عالی کشور باشد .دادگاه تجدیدنظر استان در مرکز هر استان ،با حضور رئیس یا دادرس علی البدل و عضویت دو مستشار تشکیل میشود.
ماده۴٢٧ـ آراء دادگاههای کیفری جز در موارد زیر که قطعی محسوب میشود، حسب مورد در دادگاه تجدیدنظر استان همان حوزه قضائی قابل تجدیدنظر و یا در دیوان عالی کشور قابل فرجام است:
الف ـ جرائم تعزیری درجه هشت باشد.
ب ـ جرائم مستلزم پرداخت دیه یا ارش ،درصورتیکه میزان یا جمع آنها کمتر از یک دهم دیه کامل باشد.
تبصره١ـ در مورد مجازاتهای جایگزین حبس ،معیار قابلیت تجدیدنظر ،همان مجازات قانونی اولیه است.
تبصره٢ـ آراء قابل تجدیدنظر ،اعم از محکومیت ،برائت ،یا قرارهای منع و موقوفی تعقیب ،اناطه و تعویق صدور حکم است .قرار رد درخواست واخواهی یا تجدیدنظرخواهی، درصورتی مشمول این حکم است که رأی راجع به اصل دعوی ،قابل تجدیدنظرخواهی باشد.
ماده۴٢٨ـ آراء صادره درباره جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات ،قطع عضو ،حبس ابد و یا تعزیر درجه چهار و بالاتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنیعلیه یا بیش از آن است و آراء صادره درباره جرائم سیاسی و مطبوعاتی ،قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
ماده۴٢٩ـ در مواردی که رأی دادگاه توأم با محکومیت به پرداخت دیه ،ارش یا ضرر و زیان است ،هرگاه یکی از جنبههای مزبور قابل تجدیدنظر یا فرجام باشد ،جنبه های دیگر رأی نیز به تبع آن ،حسب مورد قابل تجدیدنظر یا فرجام است.
ماده۴٣٠ـ در صورتیکه طرفین دعوی با توافق کتبی حق تجدیدنظر یا فرجامخواهی خود را ساقط کنند ،تجدیدنظر یا فرجامخواهی آنان جز در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی ،مسموع نیست.
ماده۴٣١ـ مهلت درخواست یا دادخواست تجدیدنظر و فرجام برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی یا انقضای مهلت واخواهی است.
ماده۴٣٢ـ هرگاه تقاضای تجدیدنظر یا فرجام ،خارج از مهلت مقرر تقدیم شود و درخواست کننده عذر موجهی عنوان کند ،دادگاه صادر کننده رأی ابتداء به عذر او رسیدگی مینماید و در صورت موجه شناختن آن ،قرار قبولی درخواست و در غیر اینصورت قرار رد آن را صادر میکند .جهات عذر موجه همان است که در ماده ) (١٧٨این قانون مقرر شده است.
ماده۴٣٣ـ اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر یا فرجام دارند:
الف ـ محکومعلیه ،وکیل یا نماینده قانونی او
ب ـ شاکی یا مدعی خصوصی و یا وکیل یا نماینده قانونی آنان
پ ـ دادستان از جهت برائت متهم ،عدم انطباق رأی با قانون و یا عدم تناسب مجازات
ماده۴٣۴ـ جهات تجدیدنظرخواهی به شرح زیر است:
الف ـ ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
ب ـ ادعای مخالف بودن رأی با قانون
پ ـ ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکیاز جهات رد دادرس
ت ـ ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی
تبصره ـ اگر تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آید ،در صورت وجود جهت دیگر ،به آن هم رسیدگی میشود.
ماده۴٣۵ـ دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور فقط نسبت به آنچه مورد تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی واقع و نسبت به آن رأی صادر شده است ،رسیدگی میکند.
ماده۴٣۶ـ تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی طرفین راجع به جنبه کیفری رأی با درخواست کتبی و پرداخت هزینه دادرسی مقرر صورت میگیرد و نسبت به ضرر و زیان ناشی از جرم ،مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی مطابق قانون آیین دادرسی مدنی است.
تبصره ـ تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی محکومعلیه نسبت به محکومیت کیفری و ضرر و زیان ناشی از جرم بهصورت توأمان ،مستلزم پرداخت هزینه دادرسی در امر حقوقی و رعایت تشریفات آییندادرسی مدنی نیست.
ماده۴٣٧ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه ،مدعی اعسار از پرداخت هزینه دادرسی دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم شود ،دادگاه صادرکننده رأی نخستین به این ادعاء خارج از نوبت رسیدگی میکند.
ماده۴٣٨ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه زندانی باشد ،حسب مورد از پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظر یا فرجام در امری که به موجب آن زندانی است، معاف میگردد.
ماده۴٣٩ـ تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه باید حسب مورد ،درخواست یا دادخواست خود را به دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین یا تجدیدنظر و یا دفتر زندان تسلیم کند. دفتر دادگاه یا زندان باید بلافاصله آن را ثبت کند و رسیدی مشتمل بر نام تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه و طرف دعوای او ،تاریخ تسلیم و شماره ثبت به تقدیمکننده بدهد و همان شماره و تاریخ را در دادخواست یا درخواست تجدیدنظر و فرجام درج کند .تاریخ مزبور تاریخ تجدیدنظر یا فرجامخواهی محسوب میشود .دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا زندان مکلف است پس از ثبت تقاضای تجدیدنظر یا فرجام ،بلافاصله آن را به دادگاه صادرکننده رأی نخستین ارسال کند.
تبصره ـ در صورتیکه تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی در مهلت مقرر صورت گیرد ،دفتر دادگاه صادرکننده رأی نخستین ،بلافاصله یا پس از رفع نقص ،پرونده را حسب مورد ،به دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور ارسال میکند.
ماده۴۴٠ـ هرگاه درخواست یا دادخواست تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی فاقد یکی از شرایط قانونی باشد ،مدیر دفتـر دادگاه نخـستین ،ظرف دو روز ،نقایص آنرا به درخواستکننده یا دادخواستدهنده اعلام و اخطار میکند تا ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ ،نقایص مذکور را رفع کنـد .چنانچه در مهلت مقرر ،رفع نقص صورت نگیرد و در صورتی که درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام خارج از مهلت قانونی تقدیم شود ،مدیر دفتر ،پرونده را به نظر رئیس دادگاه میرساند تا قرار مقتضی را صادر کند .این قرار حسب مورد قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان و یا دیوان عالی کشور است.
ماده۴۴١ـ هرگاه تجدیدنظرخواه یا فرجامخواه درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام را مسترد کند ،دادگاه صادرکننده رأی نخستین ،قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدیدنظر یا فرجام را صادر میکند .چنانچه پرونده به مرجع تجدیدنظر یا فرجام ارسال شده باشد ،قرار رد درخواست یا ابطال دادخواست تجدیدنظر یا فرجام توسط دادگاه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور صادر میشود .در هر حال ،درخواست یا دادخواست تجدیدنظر یا فرجام مجدد ،پذیرفته نیست.
ماده۴۴٢ـ در تمام محکومیتهای تعزیری در صورتی که دادستان از حکم صادره درخواست تجدیدنظر نکرده باشد ،محکومعلیه میتواند پیش از پایان مهلت تجدیدنظرخواهی با رجوع به دادگاه صادرکننده حکم ،حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا درخواست تجدیدنظر را مسترد نماید و تقاضای تخفیف مجازات کند .در اینصورت ،دادگاه در وقت فوقالعاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی و تا یک چهارم مجازات تعیین شده را کسر میکند .این حکم دادگاه قطعی است.
ماده۴۴٣ـ آرائی که در مرحله تجدیدنظر صادر میشود ،قطعی است.
ماده۴۴۴ـ مرجع رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان ،شعبهای از دادگاه تجدیدنظر استان است که مطابق با شرایط مقرر در این قانون و با ابلاغ رئیس قوه قضائیه تعیین میگردد .مرجع فرجامخواهی از آراء و تصمیمات دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان ،دیوان عالی کشور است.
ماده۴۴۵ـ آراء دادگاه اطفال و نوجوانان در تمامی موارد قابل تجدیدنظرخواهی است.
ماده۴۴۶ـ درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان را میتوان به دفتر دادگاه صادرکننده حکم یا دفتر دادگاه تجدیدنظر استان یا چنانچه طفل یا نوجوان در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود به دفتر کانون اصلاح و تربیت تسلیم نمود.
ماده۴۴٧ـ درخواست تجدیدنظر از آراء و تصمیمات دادگاه اطفال و نوجوانان میتواند توسط نوجوان یا ولی یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا وکیل آنان به عمل آید .دادستان نیز هرگاه آراء و تصمیمات دادگاه را مخالف قانون بداند میتواند درخواستتجدیدنظر نماید .مدعی خصوصی میتواند فقط از حکم مربوط به ضرر و زیان یا برائت یا قرار منع یا موقوفی یا تعلیق تعقیب و یا قرار بایگانی کردن پرونده تجدیدنظرخواهی کند.
فصل دوم ـ کیفیت رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان
ماده۴۴٨ـ پروندهها پس از وصول به دادگاه تجدیدنظر استان به ترتیب در دفتر کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه و رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی در این واحد ثبت میشود و با رعایت ترتیب شعب دادگاه ،بهوسیله رئیس کل دادگستری استان یا معاون او و یا یکی از رؤسای شعب به انتخاب وی با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول از طریق سامانه رایانهای در حوزههای قضائی که سامانه رایانهای دارند ،ارجاع میشود.
ماده۴۴٩ـ دادگاه به ترتیب وصول پروندهها به نوبت رسیدگی میکند ،مگر در مواردیکه به موجب قانون ،رسیدگی خارج از نوبت ضروری باشد.
تبصره ـ به جرائمی که موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی شود ،با درخواست دادستان صادرکننده کیفرخواست و موافقت دادگاه تجدیدنظر استان ،خارج از نوبت رسیدگی میشود.
ماده۴۵٠ـ رئیس شعبه ،پرونده های ارجاعی را بررسی و گزارش جامع آن را تهیه میکند و یا به نوبت به یکی از اعضای دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع میدهد .این عضو، گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل در خصوص تجدیدنظرخواهی و جهات قانونی آن است ،تهیه و در جلسه دادگاه قرائت میکند .خلاصه این گزارش در پرونده درج میشود و سپس دادگاه به شرح زیر اتخاذ تصمیم مینماید:
الف ـ در صورتیکه تحقیقات ناقص باشد ،قرار رفع نقص صادر میکند و پرونده را نزد دادسرای صادرکننده کیفرخواست یا دادگاه صادر کننده رأی میفرستد تا پس از انجام دستور دادگاه تجدید نظر استان،آن را بدون اظهار نظر اعاده کند و یا دادگاه تجدیدنظر میتواند خود مبادرت به انجام تحقیقات نماید.
ب ـ هرگاه رأی صادره از نوع قرار باشد و تحقیقات یا اقدامات دیگر ضروری نباشد و قرار مطابق مقررات صادر شده باشد ،آن را تأیید و پرونده به دادگاه صادر کننده قرار اعاده میشود و چنانچه به هر علت دادگاه تجدیدنظر عقیده به نقض داشته باشد ،پرونده برای رسیدگی به دادگاه صادرکننده قرار اعاده میشود و آن دادگاه ،مکلف است خارج از نوبت رسیدگی کند.
پ ـ هرگاه رأی توسط دادگاهی که صلاحیت ذاتی یا محلی ندارد صادر شود ،دادگاه تجدیدنظر استان ،رأی را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال و مراتب را به دادگاه صادرکننده رأی اعلام میکند.
ت ـ اگر عملی که محکومعلیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت ،جرم نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد ،رأی مقتضی صادر میکند.
ث ـ در غیر از موارد مزبور در بندهای فوق ،دادگاه تجدیدنظر بلافاصله دستور تعیین وقت رسیدگی و احضار طرفین و تمام اشخاصی را که حضورشان ضروری است صادر میکند. طرفین میتوانند شخصا ً حاضر شوند یا وکیل معرفی کنند .در هر حال عدم حضور یا عدم معرفی وکیل مانع از رسیدگی نیست.
ماده۴۵١ـ در مواردی که رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان ،مستلزم تعیین وقت و احضار طرفین است ،رسیدگی با حضور دادستان شهرستان مرکز استان یا یکی از معاونان یا دادیاران وی و با رعایت ماده ) (٣٠٠این قانون به ترتیب زیر انجام میشود:
الف ـ قرائت گزارش پرونده و تحقیقات و اقدامات انجام شده توسط یکی از اعضای دادگاه
ب ـ طرح سؤالات لازم و تحقیق از طرفین توسط رئیس یا مستشار و استماع دفاعیات آنان
پ ـ کسب اطلاع از شهود و مطلعان در صورت لزوم
ت ـ اظهار عقیده دادستان یا نماینده او و استماع اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی و آخرین دفاعیات متهم یا وکلای آنان
ماده۴۵٢ـ قرار معاینه محل و تحقیق محلی توسط رئیس دادگاه یا با تعیین او توسط یکی از مستشاران شعبه اجراء میشود .چنانچه محل اجرای قرار ،خارج از حوزه قضائی مرکز استان باشد ،دادگاه تجدیدنظر استان میتواند اجرای قرار را از دادگاه محل مربوط درخواست کند و درصورتیکه محل اجرای قرار در حوزه قضائی استان دیگری باشد ،با اعطای نیابت قضائی به دادگاه نخستین محل ،درخواست اجرای قرار نماید.
ماده۴۵٣ـ هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان ،حضور شخصی را که زندانی است لازم بداند ،دستور اعزام او را به مسؤول زندان یا بازداشتگاه صادر میکند .چنانچه زندان یابازداشتگاه در محل دیگری باشد ،دادگاه میتواند با کسب موافقت مرجع قضائی که متهم تحتنظر وی زندانی است ،دستور دهد که متهم زندانی به طور موقت تا پایان رسیدگی در زندان نزدیک محل دادگاه نگهداری شود.
ماده۴۵۴ـ احضار ،جلب ،رسیدگی به ادله ،صدور رأی و سایر ترتیبات در دادگاهتجدیدنظر استان مطابق قواعد و مقررات مرحله نخستین است.
ماده۴۵۵ـ دادگاه تجدیدنظر استان پس از تشکیل جلسه رسیدگی و اعلام ختمدادرسی به شرح زیر اتخاذ تصمیم میکند:
الف ـ هرگاه رأی مورد تجدیدنظرخواهی مطابق ادله موجود در پرونده و طبق قانونصادر شده باشد رأی را تأیید و پرونده را به دادگاه صادرکننده رأی اعاده میکند.
ب ـ هرگاه متهم به جهات قانونی قابل تعقیب نباشد یا دادگاه تجدیدنظر استان،به هر دلیل ،برائت متهم را احراز کند ،رأی تجدیدنظرخواسته را نقض و رأی مقتضی صادرمیکند ،هرچند محکومعلیه درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و چنانچه محکومعلیه زندانی باشد ،به دستور دادگاه فوری آزاد میشود.
پ ـ چنانچه رأی تجدیدنظرخواسته را مخالف قانون تشخیص دهد با استدلال و ذکر مبانی و مستند قانونی ،آن را نقض و در ماهیت ،انشای رأی میکند.
تبصره ـ عدم رعایت تشریفات دادرسی ،موجب نقض رأی نیست ،مگر آنکه تشریفات مذکور به درجهای از اهمیت باشد که موجب بیاعتباری رأی شود.
ماده۴۵۶ـ هرگاه از رأی صادره درخواست تجدیدنظر شود و از متهم تأمین اخذ نشده باشد یا قرار تأمین با جرم و ضرر و زیان مدعی خصوصی متناسب نباشد ،دادگاه تجدیدنظر استان در صورت اقتضاء رأسا ً یا به درخواست دادستان ،شاکی یا مدعی خصوصی و یا متهم ،تأمین متناسب اخذ میکند و این تصمیم قطعی است.
ماده۴۵٧ـ اگر رأی تجدیدنظرخواسته از نظر تعیین مشخصات طرفین یا تعیین نوع و میزان مجازات ،تطبیق عمل با قانون ،احتساب محکومبه یا خسارت و یا مواردی نظیر آن ،متضمن اشتباهی باشد که به اساس رأی ،لطمه وارد نسازد ،دادگاه تجدیدنظر استان ،رأی را اصلاح و آن را تأیید میکند و تذکر لازم را به دادگاه نخستین میدهد.
ماده۴۵٨ـ دادگاه تجدیدنظر استان نمیتواند مجازات تعزیری یا اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر در حکم تجدیدنظرخواسته را تشدید کند ،مگر در مواردی که مجازات مقرر در حکم نخستین برخلاف جهات قانونی ،کمتر از حداقل میزانی باشد که قانون مقرر داشته و این امر مورد تجدیدنظرخواهی شاکی و یا دادستان قرار گرفته باشد .در این موارد ،دادگاه تجدیدنظر استان با تصحیح حکم ،نسبت به تعیین حداقل مجازاتی که قانون مقرر داشته است ،اقدام میکند.
ماده۴۵٩ـ هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان ،محکومعلیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ،ضمن تأیید اساس حکم میتواند به نحو مستدل مجازات او را در حدود قانون تخفیف دهد ،هرچند محکومعلیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد.
ماده۴۶٠ـ دادگاه تجدیدنظر استان مکلف است پس از ختم رسیدگی ،در همان جلسه و در صورت عدم امکان در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته ،انشای رأی کند .تخلف از صدور رأی در مهلت مقرر موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
ماده۴۶١ـ در مواردی که رأی دادگاه تجدیدنظر استان بر محکومیت متهم باشد و متهم و یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی نخستین و تجدیدنظر حاضر نبوده و لایحه دفاعیه یا اعتراضیه هم نداده باشد ،رأی دادگاه تجدیدنظر استان ظرف بیست روز پس از ابلاغ واقعی به متهم یا وکیل او ،قابل واخواهی و رسیدگی در همان دادگاه است. رأیی که در این مرحله صادر میشود ،قطعی است.
فصل سوم ـ کیفیت رسیدگی دیوان عالی کشور
ماده۴۶٢ـ دیوان عالی کشور در تهران مستقر است و شعب آن از رئیس و دو مستشار تشکیل میشود و مرجع فرجامخواهی در جرائم موضوع ماده ) (۴٢٨این قانون است.
ماده۴۶٣ـ دیوان عالی کشور به تعداد لازم عضو معاون دارد که میتوانند وظایف مستشار را بر عهده گیرند.
ماده۴۶۴ـ جهات فرجام خواهی به قرار زیر است:
الف ـ ادعای عدم رعایت قوانین مربوط به تقصیر متهم و مجازات قانونی او
ب ـ ادعای عدم رعایت اصول دادرسی با درجهای از اهمیت منجر به بی اعتباری رأی دادگاه
پ ـ عدم انطباق مستندات با مدارک موجود در پرونده
ماده۴۶۵ـ پرونده ها به ترتیب وصول ،در دفتر کل یا در صورت تأسیس واحد رایانه در این واحد با رعایت مقررات راجع به دادرسی الکترونیکی ثبت میشود و توسط رئیس دیوان یا معاون او و در غیاب آنان ،توسط یکی از رؤسای شعب دیوان به انتخاب رئیسدیوان عـالی کشور و از طـریق سامانه رایـانهای با رعایت تخصص شعب و ترتیب وصول،به یکی از شعب دیوان ارجاع میشود.
ماده۴۶۶ـ شعب دیوان عالی کشور به نوبت به پروندهها رسیدگی میکنند ،مگر درمواردی که به موجب قانون ،رسیدگی خارج از نوبت مقرر باشد یا در جرائمی که به تشخیص رئیس دیوانعالی کشور موجب جریحهدار شدن احساسات عمومی شود و رسیدگی خارج از نوبت ضرورت داشته باشد.
ماده۴۶٧ـ رئیس شعبه ،پروندههای ارجاعی را خود بررسی و گزارش جامع آنها راتنظیم میکند و یا به نوبت به یکی از اعضای شعبه به عنوان عضو ممیز ارجاع میدهد. عضو ممیز ،گزارش پرونده را که متضمن جریان آن و بررسی کامل درباره فرجامخواهی و جهات قانونی آن است به صورت مستدل تهیه و به رئیس شعبه تسلیم میکند.
تبصره ـ هرگاه رئیس یا عضو ممیز در حین تنظیم گزارش از هر یک از قضاتی که در آن پرونده دخالت داشتهاند ،تخلف از مواد قانونی ،یا عدم رعایت مبانی قضائی و یا اعمال غرض مشاهده کند ،آن را به طور مشروح و با استدلال در گزارش خود متذکر میشود .به دستور رئیس شعبه ،رونوشتی از این گزارش برای دادستان انتظامی قضات ارسال میگردد.
ماده۴۶٨ـ رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور بدون احضار طرفین دعوی یا وکلای آنان انجام میشود ،مگر آنکه شعبه رسیدگی کننده حضور آنان را لازم بداند .عدم حضور احضارشوندگان موجب تأخیر در رسیدگی و اتخاذ تصمیم نیست.
ماده۴۶٩ـ در موقع رسیدگی ،عضو ممیز ،گزارش پرونده و مفاد اوراقی را که لازم است قرائت میکند و طرفین یا وکلای آنان ،در صورت حضور ،میتوانند با اجازه رئیس شعبه ،مطالب خود را اظهار دارند .همچنین دادستان کل یا نماینده وی با حضور در شعبه به طور مستدل ،مستند و مکتوب نسبت به نقض یا ابرام رأی معترض ٌعنه یا فرجام خواسته ،نظر خود را اعلام میکند .سپس اعضای شعبه با توجه به محتویات پرونده و مفاد گزارش و مطالب اظهار شده ،با درج نظر دادستان کل کشور یا نماینده وی در متن دادنامه، به شرح زیر اتخاذ تصمیم میکنند:
الف ـ اگر رأی مطابق قانون و ادله موجود در پرونده باشد با ابرام آن ،پرونده را به دادگاه صادرکننده رأی اعاده مینمایند.
ب ـ هرگاه رأی مخالف قانون ،یا بدون توجه به ادله و مدافعات طرفین صادر شده باشد یا رعایت تشریفات قانونی نشده و آن تشریفات به درجهای از اهمیت باشد که موجب بیاعتباری رأی شود ،شعبه دیوان عالی کشور ،رأی را نقض و به شرح زیر اقدام میکند:
١ـ اگر عملی که محکومعلیه به اتهام ارتکاب آن محکوم شده به فرض ثبوت ،جرم نبوده یا به لحاظ شمول عفو عمومی و یا سایر جهات قانونی متهم قابل تعقیب نباشد ،رأی صادره نقض بلا ارجاع میشود.
٢ـ اگر رأی صادره از نوع قرار و یا حکمی باشد که به علت ناقص بودن تحقیقات نقض شده است ،برای رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده رأی ارجاع میشود.
٣ـ اگر رأی به علت عدم صلاحیت ذاتی دادگاه نقض شود ،پرونده به مرجعی که دیوان عالی کشور ،صالح تشخیص میدهد ،ارسال میشود و مرجع مذکور مکلف به رسیدگی است.
۴ـ در سایر موارد ،پس از نقض رأی ،پرونده به دادگاه همعرض ارجاع میشود.
تبصره ـ در مواردی که دیوان عالی کشور رأی را به علت نقص تحقیقات نقضمیکند ،مکلف است تمام موارد نقص تحقیقات را به تفصیل ذکر کند.
ماده۴٧٠ـ مرجع رسیدگی پس از نقض رأی در دیوان عالی کشور به شرح زیر اقدام میکند:
الف ـ در صورت نقض رأی به علت ناقص بودن تحقیقات ،باید تحقیقات موردنظر دیوان عالی کشور را انجام دهد و سپس مبادرت به صدور رأی کند.
ب ـ در صورت نقض قرار و ضرورت رسیدگی ماهوی ،باید از نظر دیوان عالی کشور متابعت نماید و در ماهیت ،رسیدگی و انشای حکم کند ،مگر آنکه پس از نقض ،جهت تازهای برای صدور قرار حادث شود.
پ ـ در صورت نقض حکم در غیر موارد مذکور ،دادگاه میتواند بر مفاد رأی دادگاه قبلی اصرار کند .چنانچه این حکم مورد فرجام خواهی واقع شود و شعبه دیوان عالیکشور پس از بررسی ،استدلال دادگاه را بپذیرد ،حکم را ابرام میکند و در غیر اینصورت، پرونده در هیأت عمومی شعب کیفری مطرح میشود .هرگاه نظر دادگاه صادرکننده رأی مورد تأیید قرار گیرد ،رأی ابرام میشود و در صورتیکه نظر شعبه دیوان عالی کشور را تأیید کند ،حکم صادره نقض و پرونده به شعبه دیگر دادگاه ارجاع میشود .دادگاه مزبور بر اساس استدلال هیأت عمومی دیوان عالی کشور ،حکم صادر میکند .این حکم قطعی و غیرقابل فرجام است.
ماده۴٧١ـ هرگاه از شعب مختلف دیوان عالی کشور یا دادگاهها نسبت به موارد مشابه ،اعم از حقوقی ،کیفری و امور حسبی ،با استنباط متفاوت از قوانین ،آراء مختلفی صادر شود ،رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور ،به هر طریق که آگاه شوند، مکلفند نظر هیأت عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست کنند .هر یک از قضات شعب دیوان عالی کشور یا دادگاهها یا دادستانها یا وکلای دادگستری نیز میتوانند با ذکر دلیل از طریق رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور ،نظر هیأت عمومی را درباره موضوع درخواست کنند .هیأت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان عالی یا معاون وی و با حضور دادستان کل کشور یا نماینده او و حداقل سه چهارم رؤسا و مستشاران و اعضای معاون تمام شعب تشکیل میشود تا موضوع مورد اختلاف را بررسی و نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند .رأی اکثریت در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع ،اعم از قضائی و غیر آن لازمالاتباع است؛ اما نسبت به رأی قطعی شده بیاثر است .در صورتیکه رأی ،اجراء نشده یا در حال اجراء باشد و مطابق رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور ،عمل انتسابی جرم شناخته نشود یا رأی به جهاتی مساعد به حال محکومعلیه باشد ،رأی هیأت عمومی نسبت به آراء مذکور قابل تسری است و مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی عمل میشود.
ماده۴٧٢ـ در کلیه مواردی که هیأت عمومی دیوان عالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه قضائی و یا رسیدگی به آراء اصراری و یا انجام سایر وظایف قانونی تشکیل میگردد ،باید با حضور دادستان کل یا نماینده وی باشد .قبل از اتخاذ تصمیم ،دادستان کل یا نماینده وی اظهارنظر میکند.
ماده۴٧٣ـ آراء وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور ،فقط به موجب قانون یا رأی وحدت رویه مؤخری که مطابق ماده ) (۴٧١این قانون صادر میشود ،قابل تغییر است.
فصل چهارم ـ اعاده دادرسی
ماده۴٧۴ـ درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاهها اعم از آنکه حکم مذکور به اجراءگذاشته شده یا نشده باشد در موارد زیر پذیرفته میشود:
الف ـ کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد.
ب ـ چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونهای باشد
که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد.
پ ـ شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضائی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد ،به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم ،بیگناهی یکی از آنان احراز گردد.
ت ـ درباره شخصی به اتهام واحد ،احکام متفاوتی صادر شود.
ث ـ در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خلاف واقع گواهان، مبنای حکم بوده است.
ج ـ پس از صدور حکم قطعی ،واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بیگناهی محکومعلیه یا عدم تقصیر وی باشد.
چ ـ عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد.
ماده۴٧۵ـ اشخاص زیر حق درخواست اعاده دادرسی دارند:
الف ـ محکومعلیه یا وکیل یا نماینده قانونی او و در صورت فوت یا غیبت محکومعلیه ،همسر و وراث قانونی و وصی او
ب ـ دادستان کل کشور
پ ـ دادستان مجری حکم
ماده۴٧۶ـ درخواست اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور تسلیم میشود .اینمرجع پس از احراز انطباق موضوع درخواست با یکی از موارد موضوع ماده ) (۴٧۴این قانون ،با تجویز اعاده دادرسی ،رسیدگی مجدد را به دادگاه همعرض دادگاه صادرکننده حکم قطعی ،ارجاع میدهد و در غیر این صورت قرار رد اعاده دادرسی صادر مینماید.
ماده۴٧٧ـ در صورتیکه رئیس قوه قضائیه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع قضائی را خلاف شرع بین تشخیص دهد ،با تجویز اعاده دادرسی ،پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص مییابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید .شعب خاص مذکور مبنی بر خلاف شرع بین اعلام شده ،رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل میآورند و رأی مقتضی صادر مینمایند.
تبصره١ـ آراء قطعی مراجع قضائی )اعم از حقوقی و کیفری( شامل احکام و قرارهای دیوان عالی کشور ،سازمان قضائی نیروهای مسلح ،دادگاههای تجدیدنظر و بدوی، دادسراها و شوراهای حل اختلاف میباشند.
تبصره٢ـ آراء شعب دیوان عالی کشور در باب تجویز اعاده دادرسی و نیز دستورهای موقت دادگاهها ،اگر توسط رئیس قوه قضائیه خلاف شرع بین تشخیص داده شود، مشمول احکام این ماده خواهد بود.
تبصره٣ـ درصورتی که رئیس دیوان عالی کشور ،دادستان کل کشور ،رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح و یا رئیس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود ،رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بین تشخیص دهند ،میتوانند با ذکر مستندات از رئیس قوه قضائیه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند .مفاد این تبصره فقط برای یکبار قابل اعمال است؛ مگر اینکه خلاف شرع بین آن به جهت دیگری باشد.
ماده۴٧٨ـ هرگاه رأی دیوان عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا طبق ماده ) (۴٧٧اعاده دادرسی پذیرفته شده باشد اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق میافتد و چنانچه از متهم تأمین اخذ نشده و یا تأمین منتفی شده باشد یامتناسب نباشد ،دادگاهی که پس از تجویز اعاده دادرسی به موضوع رسیدگی میکند، تأمین لازم را اخذ مینماید.
تبصره ـ در صورتی که مجازات مندرج در حکم ،از نوع مجازات سالب حیات یا سایر مجازاتهای بدنی باشد ،شعبه دیوان عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی قبل از اتخاذ تصمیم درباره تقاضا ،دستور توقف اجرای حکم را میدهد.
ماده۴٧٩ـ پس از شروع به محاکمه جدید ،هرگاه ادلهای که اقامه شده قوی باشد، قرار توقف آثار و تبعات حکم اولی ،فوری صادر میشود و دادرسی مطابق مواد این قانون انجام میگیرد.
ماده۴٨٠ـ هرگاه دادگاه پس از رسیدگی ماهوی ،درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد ،حکم مورد اعاده دادرسی را نقض و حکم مقتضی صادر میکند .در صورتی که درخواست اعاده دادرسی راجع به قسمتی از حکم باشد ،فقط همان قسمت نقض یا اصلاح میشود .حکم دادگاه از حیث تجدیدنظر یا فرجامخواهی تابع مقررات مربوط است.
ماده۴٨١ـ اگر جهت اعاده دادرسی ،مغایرت دو حکم باشد ،دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی ،هر یک را که صحیح تشخیص دهد ،تأیید و رأی دیگر را نقض میکند و چنانچه هر دو رأی را غیرصحیح تشخیص دهد پس از نقض آنها وفق مقررات رسیدگی میکند.
ماده۴٨٢ـ نسبت به حکمی که پس از اعاده دادرسی صادر میشود ،دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمیشود .مگر اینکه اعاده دادرسی از مصادیق ماده)(۴٧٧ بوده و مغایرت رأی صادره با مسلمات فقهی به جهات دیگری غیر از جهت قبلی باشد و یا رأی جدید مجددا ً همانند رأی قبلی مغایر با مسلمات فقهی صادر شده باشد.
ماده۴٨٣ـ هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیرقابل گذشت ،پس از قطعی شدن حکم از شکایت خود صرفنظر کند ،محکومعلیه میتواند از دادگاه صادرکننده حکم قطعی ،درخواست کند در میزان مجازات او تجدیدنظر شود .در این صورت ،دادگاه به درخواست محکومعلیه در وقت فوقالعاده و با حضور دادستان یا نماینده او با رعایت
مقررات ماده ) (٣٠٠این قانون ،رسیدگی میکند و مجازات را در صورت اقتضاء در حدودقانون تخفیف میدهد یا به مجازاتی که مناسبتر به حال محکومعلیه باشد ،تبدیلمیکند .این رأی قطعی است.